یادداشت؛ نادر کریمی جونی

آرزوهای دست نیافتنی

این لطیفه قدیمی را شنیده‌اند که می‌گویند کسی در کنار دریا با ظرف ماستی نشسته بود، از او پرسیدند چه می‌کنی؟ گفت: می‌خواهم دوغ درست کنم. پرسیدند اینجا و با یک دریا؟ مگر می‌شود؟ جواب داد: می‌دانید اگر بشود، چه می‌شود؟
این داستان البته شبیه کاشت یک میلیارد اصله درخت در ایران ظرف مدت چهار سال است. طرح البته بلندپروازانه و امیدوارکننده است و بسیاری از ایرانی‌ها در دل آرزوی تحقق آن را دارند. وزیر جهاد کشاورزی هم که در واقع ابداع‌کننده طرح است از همه و مخصوصا اهالی رسانه درخواست کرده که در اجرای این طرح و تحقق هدف بزرگ کاشت این تعداد درخت او را یاری کنند. اما واقعا چنین هدفی قابل تحقق است؟
در وهله اول بسیاری از دست‌اندرکاران و ناظران مسائل کشاورزی در ایران توجه خود را به سخت‌افزار مانند زمین مناسب، امکان غرس نهال در اختیار بودن نهال‌های مناسب، جانمایی‌ها، هزینه‌های نگهداری، آب و… معطوف کرده و درباره وجود و در دسترس بودن این امکانات سخت‌افزاری ابراز تردید کرد‌ه‌اند. محاسباتی که این کارشناسان انجام داده‌اند نشان می‌دهد که چند برابر بودجه کل وزارت جهاد کشاورزی، پول لازم است تا این طرح به نتیجه برسد و علاوه‌بر آن درخت‌ها سالم بمانند.
روشن است که اگر درخت‌های کاشته شده پس از کاشت به مرور زمان خشک شوند و از بین بروند هدف مدنظر آقای وزیر و طراحان طرح محقق نشده که هیچ، خسارت بزرگی هم متوجه اقتصاد دولت، کشور و مردم خواهد شد و درختان خشک شده خود به معظلی که می‌توان با آن کاری تبدیل می‌شوند. در این صورت و اگر در یک فرض انتزاعی این تعداد درخت برابر برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته و ارائه شده، کاشته شود باید عده‌ای به خدمت گرفته شوند تا از درختان کاشته شده مراقبت و نگهداری کنند. در مرحله بعد هم باید بخشی از وزارت جهاد کشاورزی، سلامت این بخش از منابع طبیعی کشور را پایش کند.
نکته جالب آن است که در گام نخست به جز مقام معظم رهبری، هیچ یک از مقامات کشور سرانه وظیفه خود را در کاشت درخت انجام ندادند و سه درخت نکاشتند. دست‌کم انتظار این بود که مقامات حکومت و دولت، به عنوان متولیان امامزاده دولت، حرمت امامزاده را پاس بدارند و سران سه قوه هم بر تبعیت از رهبری و در اجرای شعار بیان شده، سه نهال غرس کنند تا در فرهنگ‌سازی ترویج این کاشت سراسری مشارکت بهتری داشته باشند؛ اما حتی رئیس‌جمهور که علی‌القاعده ارشدترین مقام اجرایی سراسری و مقام بالادستی وزیر جهاد کشاورزی است هم این شعار را عملی نساخت. معلوم نیست که وزیر جهاد کشاورزی که این شعار را مطرح و این طرح پیشنهاد کرده، خودش سه درخت کاشته است یا نه؛ اما اگر قرار باشد که این شعار عملی شود باید حتی افراد کم‌توان چه خردسال و نوزادان و چه کهنسال‌ها و بیماران و افراد ناتوان هم باید در طرح مشارکت و سه نهال غرس کنند و از آنجا که مشارکت این افراد ناممکن به نظر می‌رسد احتمالا باید کسانی وظیفه آنان را متقبل شوند و به جای نوزادان و… نیز نهال غرس کنند. در این صورت مثلا خانواده‌ای که دو کودک دارد باید دوازده نهال بکارد و مادر و پدر کودکان هر یک شش نهال بکارند. آیا به‌طور عملی چنین چیزی اتفاق می‌افتد و در میان مشکلات حاضر و گرفتاری های ریز و درشت احتماعی و اقتصادی، کسی فرصت، انگیزه و توان لازم برای غرس شش نهال را در سال پیدا می‌کند؟
همان‌طور که سیدجواد سادتی‌نژاد ابراز اطمینان کرده‌است این کار امکان‌پذیر است اما امکان‌پذیر بودن با معیارهایی که فقط روی کاغذ و در ذهن عملی به نظر می‌رسد و در مقام اجرا و با ملاحظات اجرایی و واقعی به مشکلات و موانع گوناگون برخورد می‌کند تفاوت زیاد دارد. شاید اگر ساداتی‌نژاد مشکلات اجرایی و واقعیت‌های محیطی را هم در نظر می‌گرفت آن گاه این چنین و با صراحت از عملی بودن طرح ابراز اطمینان نمی‌کرد.

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات