به گزارش پایگاه خبری دنیای سرمایه گذاری آنلاین، صنعت بیمه در کشورهای توسعهیافته نقش کاتالیزور و شتابدهنده بخشهای دیگر اقتصاد را ایفا میکند. در جوامع پیشرفته، اصولا شهروندان محصولات بیمهای را نه کالای لوکس، بلکه یک نیاز جدی و حامی رفاه و امنیت روحی، روانی، مالی خانوادهها و بنگاههای اقتصادی محسوب و انواع بیمهنامهها را خریداری میکنند. صنعت بیمه در کشور ما بهرغم برخورداری تاریخچهای قریب به یکصد ساله هنوز نتوانسته به لحاظ فرهنگی و کارکردهای بنیادین، پشتیبان اکوسیستم محیط کسبوکار و کارآفرینان باشد. گرچه در کارنامه این صنعت، تامین خدمات بیمهای در شرایط تحریمی ناجوانمردانه هنگامه جنگ تحمیلی و سپس تحریمهای موسوم به هستهای، خدمات شایان تحسین وجود دارد، لیکن این موفقیتها توجیهی برای وامگیری مدام و افتخاری دائمی قابل استناد در زمان مخمصههای پرسشهای منطقی در مورد بررسی علل و چرایی کمکاریها و کاستیهای بیمهگران در پشتیبانی از برنامهها و قوانین توسعه نیست.
دستاندرکاران صنعت بیمه، بهخصوص مدیران بیمه مرکزی باید با نقش بنیادینی که حرفه بیمهگری میتواند در توسعه همهجانبه کشورمان ایفا کند، آشنا شوند. مدیران و کارشناسان شرکتهای بیمه نیاز به شرکت در دورههای آموزش استراتژیک تحت تدریس اساتید شاخص دانشگاههای داخلی و خارجی دارند تا با مفهوم واقعی نوآوری و تاثیرات نوآورانه در اجزا و کل سیستم اقتصاد که موجب رشد و پیشرفت میشوند، آگاه گردند. آشنایی دقیق با عملیات بیمهای بیمهگران کشورهای صنعتی، بهتر میتواند مفهوم نوآوری را در اذهان و افکار بیمهگران ایرانی نهادینه کند. در کشورهای صنعتی از ماموریت بیمهگری، فقط مختص ریسکهای فیزیکی که حق بیمه عاید شده از رودخانه تامین مالی پوششهایی همچون بیمه شخص ثالث خودروها سالهاست گذر کردهاند. دلیل آن نیز افزایش تعداد محصولات بیمهای از ۱۰۰ نوع بیمهنامه سنتی به بیش از ۲۵۰ نوع پوششهای بیمهای پوششدهنده ریسکهای مشهود و نامشهود است. این بدان معناست که وقتی در کشورهای در حال توسعه تعداد مشاغل آن در حدود یکهزار و ۵۰۰ رسته شغلی است، مسلما تعداد بیمهنامهها نیز از لحاظ تنوع محصول محدود به ۱۰۰ نوع بیمهنامه میشود؛ لیکن وقتی در کشورهای صنعتی حدود ۴ هزار رسته و عنوان شغلی وجود دارد، با توجه به تنوع تقاضا، افزایش تعداد و عوامل موجود ریسکها، تعداد ۲۵۰ یا بیشتر از انواع رشتههای بیمهای که برای حمایت از بیمهگذاران طراحی و عرضه میگردند، آنگاه میتوانیم با مفهوم عینی و ملموس «نوآوری در بازارهای بیمه» بهطور عمقی و گسترده آشنا شویم.
نوآوری در محصولات، نوآوری در روشهای انجام کار، نوآوری در صدور بیمهنامهها و نوآوری در پرداخت خسارتها را در یکطرف طیف تحقیق و توسعه باید گذاشت تا در طرف دیگر، با نواندیشی دانشمحور مدیران و با رفتارهای سازمانی متوازن و متعادل کارکنان در واحدهای ستاد و صف و شبکه فروش آشنا شد. با رشد و یادگیری باید با نوآوری در محصول یا فرآیند انجام کارها آشنا شد تا در وجود کارشناسان، مدیران صنعت و شرکتهای بیمه، مفهوم واقعی نوآوری نهادینه شود.
اگر من را به آموختن در چنین کلاسهای آموزشی که مدرسین آن از استخوان خُردکردهها و مو سپیدکردههای شرکتهای بیمه درستوحسابی مشهور جهان باشند، بنشانند، در اولین دقایق، از مدرس چنین مطالبی را خواهم پرسید:
● چگونه میتوانیم یاد بگیریم و رفتار کنیم که قولهایی که میدانیم نمیتوانیم انجام بدهیم، به دیگران ندهیم و دیگران را سر کار نگذاریم؟
● چگونه میتوانیم یاد بگیریم که فرد فرد ما از هیچ نظر برتر از دیگرانی که در پست سازمانی موقت ما نیستند، برتر نیستیم و بیشتر از دیگران نمیدانیم؟
● چگونه میتوانیم یاد بگیریم که همانطوری که انتظار احترام و حرمت از دیگران نسبت به خود داریم، ما نیز در گفتار و رفتار، همان حرمتها و احترام را به دیگران بگذاریم؟
● چگونه یاد بگیریم که همهچیز را همگان دانند، اگر چیزی را نمیدانیم، بدون غرور از اهلش بپرسیم تا به دیگران با ندانستنهای خود خسارت نزنیم؟
● چگونه یاد بگیریم، ما چطوری میتوانیم با انجام درست کارها و مسئولیتهای حرفهای خویش و با مباحث تحقیقاتی نوآورانه بدون غرور و منیت آشنا شویم تا منشا خدمات برتر به وطن و هموطنان باشیم؟ و البته بسیاری پرسشهای دیگر که باید پرسیده شوند تا بیاموزیم، چگونه کارآزموده شویم.
نوآوری در صنعت بیمه و در همه صنایع و مشاغل، ابتدا از نوآوری در اذهان و افکار آدمها شروع میشود. نوآوری ابتدا از مطالعه بسیط، مستمر و توسعه فردی شروع میشود تا به نوآوری در سایر جوانب برسد.
حمیدرضا حاجی اشرفی کارشناس مطالعات ریسک و بیمه
انتهای پیام/