اقناع کردن با آگاه ساختن تفاوت ماهوی دارد. در اقناع سازی مخاطبان یا مخاطب در این باره که کار یا تصمیم اتخاذ شده یا در حال اتخاذ، اقدام مناسب و خوبی است، توجیه میشوند و دست آخر مخاطب مختار است که توجیه انجام شده را بپذیرد یا نه و اگر قانع نشود، این امکان وجود دارد که همراه آن کار یا اقدام نشود و از تصمیم اتخاذ شده، پیروی نکند.
در واقع اقناع شدن فرایندی اختیاری است که مخاطب میتواند به نقطه اقناع برسد یا نه و در آن صورت میتواند با اقدام و فعالیت همراهی کند یا نکند. طبیعی است که در این صورت نمیتوان کسی یا کسانی را مجبور به قانع شدن کرد و اگر کسی یا کسانی قانع نشوند و اجرای فرایند یا اقدام براساس اقناع سازی باشد، کاملا قابل انتظار است که فرد یا افراد قانع نشده، با فرایند یا اقدام همراه نشوند. حال اگر یک قدرت ارشد بخواهد کاری را انجام دهد مبنای آن اقدام اقناع سازی نیست؛ چراکه در هر صورت و براساس مصالح یا منافع، تصمیم اتخاذ شده به اجرا گذاشته میشود و سایرین موظف یا مجبور به همراهی با تصمیم هستند.
نکته مهم در این باره آن است که اگر در چنین صورتی اطلاعرسانی انجام میگیرد یا تصمیم موجه جلوه داده و الزامات یا منافع آن بیان میشود، این توجیهسازی بیشتر اطلاعرسانی و آگاهیبخشی است و هدف قانع کردن مردم را دنبال نمیکند، چه اگر این قانع شدن رخ ندهد، باز هم مردم ملزم و مجبور به اجرا و همراهی با تصمیم هستند و قدرت ارشد تصمیمگیر، لزومی نمیبیند که برای اقناع مجریان و اطاعتکنندگان صبر کند یا اجرای تصمیمش را به قانع شدن و اطاعت داوطلبانه و اختیاری مجریان، منوط کند.
آنچه در مورد شروع کار ادارات و نهادهای دولتی در ساعت ۶ صبح مشاهده میشود، نه از دسته اول که از شمار دسته دوم اقدامات است. در این باره دولت بدون آنکه موافقت شهروندان برایش مهم باشد یا اجرای این تصمیم را به همراهی شهروندان منوط کند، دستور داده است که ساعت آغاز به کار ادارات تغییر کند. در این باره البته توجیه و آگاهی بخشی مناسب و فراگیر هم اجرا نشده است و بخشنامههای دولتی که از ردههای ارشد به ردههای پایین ابلاغ شد، کافی دانسته شده است؛ گزارشهایی که در همین روزهای گذشته از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده، نشان میدهد که مقامات دولتی حتی به خود زحمت ندادهاندکه ارسال دقیق و مورگی این بخشنامه را بررسی و از دریافت آن توسط همه سازمانهای ذینفع و مجریان آن اطمینان حاصل کنند؛ چراکه در همین روزها برخی بانکهای خصوصی، شرکتهای دولتی مانند پست، برخی شهرداریها و نهادهای دیگر به گزارشگر صدا و سیما گفتهاند که چنین بخشنامهای را دریافت نکردهاند و به همین دلیل ساعت کاری خود را تغییر ندادهاند.
حال و با این شرایط، سیدابراهیم رئیسی از همکاران خود در هیات دولت خواسته است که درباره تصمیم دولت برای تغییر ساعت شروع به کار ادارات و مجموعههای دولتی و عمومی، اقناعسازی افکار عمومی صورت گیرد و مردم درباره ضرورتها و منافع این تصمیم قانع شوند. گمان نمیرود که آقای رئیس جمهور درک دقیق و درستی درباره آنچه از همکاران خودخواسته، داشته باشد. در واقع اگر مردم درباره منافع این تصمیم قانع نشوند، آیا دولت از ادامه این مسیر و اجرای این تصمیم پرهیز خواهد کرد؟ حتما چنین اتفاقی رخ نمیدهد و به هر صورت دولت ارادهاش را به اجرای این تصمیم معطوف کرده است؛ چه اگر نظر شهروندان در این باره و برای اجرای این تصمیم اهمیت داشت، دولت پیش از اجرا به شهروندان مراجعه میکرد و نظر ایشان را جویا میشد، در آن صورت اگر افکار عمومی در مورد منافع آن قانع نمیشد، از اجرای تصمیم خودداری میشد.
البته افکار عمومی و شهروندان ایرانی میتوانند سوال کنند که اگر تغییر ساعت کاری به مدت یک ساعت از ۷:۳۰ به ۶:۳۰ یا از ۷ صبح به ۶ صبح اقدامی مفید بود، چرا قانون تغییر ساعت لغو و ساعت کشور ایستا شد؛ به ویژه آنکه آن قانون بهجای خودش باقی بود نه فقط برخی نهادها و دستگاههای دولتی و عمومی که همه کشور با تغییر ساعت همراهی میکردند و بهطور سراسری به کاهش مصرف برق چه در حوزه برق خانگی و اداری و چه در حوزه برق صنعتی کمکی میشد. با این همه واقعا معلوم نیست آیا رئیس جمهور دقیقا نظر خود را بیان کرده یا منظوری دیگر داشته است؟ قدر مسلم آن است که اقناع در فرایند تصمیمگیری جمهوری اسلامی ایران جایی ندارد؛ چه اگر غیر این بود هماکنون بسیاری از رفتارهای که وفاق عمومی علیه آن است باید از جانب جمهوری اسلامی ایران و رهبرانش کنار گذشته میشد، اما رهبران همچنان معتقدند که برخی افراد با برخی دیگر برابرتر هستند!