استاد حسین صداقت

اصل هنر به داشتن مهارت است

یکی از ویژگی‌های اصلی این هنرمند توانا، دقت کافی در نوشتن و رعایت اصول هنر خطاطی است که محتوای آثار او را از دیگر خطاطان متمایز می‌سازد. فعالیت اصلی وی، خوش‌نویسی، خطاطی و نقاشی‌خط است و خطوط مختلف نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث، معلی، فرم‌نویسی از انواع خطوطی است که در زمینه آن فعالیت‌هایی انجام داده است. استاد حسین صداقت، در گفت‌وگوی صمیمانه با ماهنامه “دنیای سرمایه‌گذاری” بر این نکته تاکید دارد که عامل مهم جذب مشتریان به آثار هنری، رعایت قوانین دنیای هنر و احترام ویژه به استانداردهای آن است که به شرط بهره‌مندی از استعداد و قریحه ذاتی انجام خواهد شد. ماحصل این مصاحبه به نظر خوانندگان ارجمند می‌رسد.

در ابتدا از چگونگی ورودتان به دنیای هنر به ویژه خطاطی توضیحاتی ارائه فرمایید.

زمانی که کلاس چهارم دبستان بودم، علاقه زیادی به نوشتن با قلم فلزی داشتم، اما عامل اصلی ورودم به این هنر از زمانی ایجاد شد که در یک مسابقه خوشنویسی شرکت کردم. در آن دوره از پدرم درخواست کردم که جمله‌ای را به خوشنویس محل کار خود بدهد تا آن را خطاطی کند تا آن را به اسم خودم به معلم تحویل دهم و همین دروغ موجب شد که معلم به شدت مرا تنبیه کند. از آنجایی که این خط بسیار زیبا بود، ساعت‌ها به آن نگاه می‌کردم و با جوهرخودنویس سعی می‌کردم که شبیه آن بنویسم. جالب اینجا بود که تنها به خط نستعلیق گرایش داشتم و به ذهنم هم نمی‌رسید که برای آموزش به مراکز آموزشی بروم. در پایه دوم دبیرستان نزد یکی از دوستان خوشنویس، آموزش دیدم تا اینکه در سال ۱۳۷۲ به تشویق پدرم به انجمن خوشنویسان نزد جناب آقای استاد سلحشور رفتم و از همان زمان، فعالیت‌هایم به‌طور جدی در این زمینه آغاز شد. به محض ورود به این هنر و بعد از گذشت مدت کوتاهی تا حدی پیشرفت کردم که می‌توانستم تابلو با شکل‌های مختلف و به صورت سیاه‌مشق به همراه شعر و غزل بنویسم، به‌طوری که مورد تشویق استادم قرار گرفت و به من گفتند که جرات و پشتکار تو در این سن برای خلق چنین آثاری قابل تحسین است. گاهی وقت‌ها تا حدی در این کار غرق می‌شدم و با دقت آن را انجام می‌دادم که متوجه زمان نمی‌شدم. با تمرین و ذوق و شوق زیاد، در مدت ۲ سال به درجه عالی در این زمینه دست پیدا کردم.

اولین خطی که نوشتید چه جمله‌ای بود و آیا این حرف درست است که باید برای فراگیری خطاطی، دست خط خوبی هم داشت؟

شعری از غزلیات حافظ با این عنوان «به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست» بود. هرچند این سرمشق برای من بسیار سخت بود، اما پس از تمرین زیاد، نظر استاد را جلب کرد و همین موجب شد تا مرا به شاگردی بپذیرد. برخلاف تصور برخی که می‌گویند؛ برای ورود به خوشنویسی باید خط خوبی داشت، من در ابتدا خط خوبی نداشتم و خیلی جالب است که در حال حاضر هم خط ریز خیلی خوبی ندارم. هرچند به ندرت می‌توان دید افرادی که دارای خط ریز خیلی خوبی هستند، به سمت این هنر رفته باشند و یا برعکس افرادی هستند که خط ریز خوبی ندارند، اما قادر به خطاطی و خوشنویسی با قلم هستند.

شما در زمینه آموزش هم فعالیت دارید. در خصوص چگونگی و شرایط آموزش‌ها توضیح دهید.

یکی از علایق بنده، آموزش دادن آن مطلبی است که یاد گرفته‌ام. به قول یکی از دوستان؛ استعداد خوبی در ساده کردن مطالب و انتقال آن دارم. در زمینه آموزش برای هیچ‌کس محدودیتی تعیین نکرده‌ام، بلکه به هر فرد علاقه‌مند، آموزش داده می‌شود، اما در صورتی که فرد آمادگی و استعداد خوشنویسی را نداشته یا در اصل به فرم‌نویسی علاقه دارد، حتما به او پیشنهادها و راهکارهای دیگری ارائه می‌دهم. در حال حاضر گالری صداقت علاوه بر ضمن آموزش؛ در زمینه طراحی و اجرا، تولید، ارائه و برگزاری نمایشگاه فعالیت دارد. کارگاه‌های آموزشی نیز روزهای پنج‌شنبه ساعت ۱۶ تا ۲۰ برقرار است. هم‌اکنون حدود ۱۰ نفر از هنرجویان عزیز در این کلاس‌ها به‌طور مداوم و پیگیرانه حضور دارند و در کنار آن، آموزش‌های مجازی نیز برقرار است. در رابطه با هنر به ویژه هنر خوشنویسی باید گفت که ما یک مشق نظری و یک مشق نوشتاری داریم که اولی مهمتر است. منظور از مشق نظری این است که در زمان نوشتن استاد، شاگرد به آن با تمام وجود دقت داشته باشد و خط را به دقت وارسی کند؛ به مانند کاری که من انجام می‌دادم. با توجه به این موضوع زمانی که استاد می‌نوشت، تمام حواسم در چگونگی نگارش بود. حتی از روی جعبه شیرینی و تابلوهای تبلیغاتی در خیابان‌ها خطاطی می‌کردم که همین هم نوعی مشق نظری به حساب می‌آید و بسیار با اهمیت است.

معمولا موقع خطاطی و نوشتن چه حس و حالی دارید؟

این احساس قابل توصیف نیست؛ یک هنرمند نمی‌تواند از حس و حال درونی خود بگوید، چون حس قابل توصیف نیست. شاید بتوان نشانه‌ای داد، ولی نمی‌توان توصیف کرد؛ مثل اینکه بخواهید بوی عطری و یا خوابی که دیدید را توصیف کنید. زمانی که شما یک تابلوی نقاشی می‌بینید، اگرچه می‌دانید که نقاش آن، احساس خاصی در کشیدن این صحنه داشته، اما به زبان آوردن آن احساس توسط نقاش دشوار است. اجرا، احساس بسیار لذت بخشی به آدم می‌دهد. البته خیلی مهم است که کار در چه محیطی، روی چه چیزی، با چه رنگی، در چه حجمی و چطور اجرا شود.

چه اقدامات و فعالیت‌های مهمی در این حوزه انجام داده‌اید؟

در گذشته، بیشتر به فراخور علاقه و کشش درونی، خط نستعلیق و شکسته به صورت سنتی و ساده کار می‌کردم که از لحاظ اقتصادی و اقبال عمومی بازخورد مناسبی نداشت، اما در حال حاضر رویکرد دیگری دارم. یک صفحه اینستاگرام به نشانی (sedaghat.gallery14) مربوط به تمام فعالیت‌های خود دارم که اکثر کارهای خود را با مخاطبان به اشتراک می‌گذارم. قبل از آن در تلگرام یک کانال به اسم گالری صداقت ایجاد کردم که باعث آشنایی بسیاری از افراد با آثار هنری من شد. جدیدا هم از طریق دیجی کالا، محصولات خود را برای فروش در معرض نمایش گذاشته‌ام و در تلاش هستم تا این هنر را به دیگران معرفی کنم.

آیا برنامه‌ای برای راه‌اندازی گالری دارید؟ چه صحبتی با کسانی که بعد از یادگیری خوشنویسی، به سرعت به فکر راه‌اندازی گالری می‌افتند، دارید؟

بعد از اینکه آثارم را روی دیوار آموزشگاه زدم و قابلیت عرضه آن را دیدم، به فکر راه‌اندازی یک گالری افتادم که اقدامات اولیه آن در حال انجام است و در حال حاضر در اولویت کارهایم قرار دارد. درست است که هنرجویان در این زمینه تجارب زیادی کسب می‌کنند، اما این به معنی توانمندی کامل آن‌ها برای راه‌اندازی یک گالری نیست. یاد گرفتن هر کاری اصولی دارد، اما متاسفانه در تمام رشته‌های هنری این نگرش وجود دارد که فرد در کوتاه‌ترین زمان ممکن به درآمد برسد. نباید برای زود به نتیجه مالی رسیدن در کار هنری، قاعده و اصول و پله‌های نردبان حذف شود. خیلی‌ها می‌نویسند، اما خوش‌نویس نیستند؛ همان‌طور که خیلی‌ها نقاشی می‌کنند، اما نقاش نیستند. خیلی‌ها هم استخر می‌روند، ولی لزوما شناگر نیستند. انجام صحیح هر کاری، رابطه مستقیم با مهارت ما دارد؛ همان‌طور که اصل هنر به داشتن مهارت است.

آیا تاکنون برای معرفی آثار خود در نمایشگاه حضور داشته‌اید؟ میزان استقبال افراد جامعه از کارهای هنری را چگونه می‌بینید؟

در سال ۱۳۹۷ یک نمایشگاه انفرادی دایر کردم که خوشبختانه بازخورد خوبی داشت و تمام آثارم به فروش رسید. به نظر من، کاری که با حس خوب و مهارت کافی اجرا شود، حتما قابل ارائه هست و مورد استقبال قرار می‌گیرد، اما در مورد استقبال مردم از نمایشگاه‌های هنری مساله این است که مردم کشورمان معمولا هنرمند و هنردوست هستند، اما هنرپذیر نیستند؛ بدین معنی که بسیار و به کرات از آثار هنرمندان تمجید و تعریف می‌کنند، اما در عمل اقدامی برای خرید و سفارش کار هنری انجام نمی‌دهند. از سوی دیگر، تنها هنرمندان یک رشته هنری برای نگاه تخصصی، گرفتن ایده، حمایت معنوی و نه صرفا اقتصادی، در نمایشگاه‌ها حضور پیدا می‌کنند که کاملا طبیعی است. اگر هنرمند هم حضور نداشته باشد، طبیعتا نمی‌توان از دیگر اقشار انتظاری داشت، چون فرهنگ‌سازی مناسبی در این خصوص انجام نشده است. بحث دیگر، وجود مافیای هنری است؛ بدین معنی که اگر یک‌ هنرمند قصد حضور در بعضی از نمایشگاه‌ها را داشته باشد، باید از سد دلالان و کاسبان عبور ‌کند. متاسفانه دیرگاهی است که آثار هنرمندان، تا وقتی که زنده هستند، مورد توجه و استقبال قرار نمی‌گیرد، اما به محض اینکه از دنیا رفتند، آثارشان با رقم‌های نجومی مورد توجه قرار می‌گیرد.

متولیان حوزه هنر چگونه می‌توانند باعث پیشرفت و توسعه فعالیت هنرمندان شوند؟

تنها کار مطلوب آن‌ها، عدم دخالت در هنر است. اگر به کلمه مسئول دقت کنیم، این واژه به معنی پاسخ‌گویی و قرار گرفتن در جایگاه آن است. متاسفانه ایراد ما انسان‌ها این است که زمانی به یک جایگاه مدیریتی دست پیدا می‌کنیم، به جای پاسخ‌گو بودن به سوی زورگویی می‌رویم و یا به جای انتخاب افراد شایسته به سمت جذب و به‌کارگیری اقوام و خویشاوندان خودمان می‌رویم. به نظر بنده، آنچه در این خصوص بسیار اهمیت دارد، این است که در این حوزه تنها کسانی باید به فعالیت بپردازند که خودشان هنرمند باشند. مدیری که در رشته‌های دیگر تخصص دارد، لزوما در رشته‌های هنری قادر به فعالیت نیست. اگر مسئولان، دلسوز جامعه هنری باشند، توجه ویژه‌ای به آنان خواهند داشت و هنرمند نیز به راحتی و با خیال آسوده کار خود را انجام می‌دهد. سوال من این است که چرا برای اثر یک هنرمند، پایین‌ترین قیمت‌ها در نظر گرفته می‌شود و یا هنرمندی که ساعت‌ها روی یک دیوار نقاشی کرده، مبلغ بسیار ناچیزی دریافت می‌کند؟ باید به هنر و هنرمند اهمیت داده شود. قطعا راهکارهای زیادی وجود دارد که مسئولان نیز قادر به انجام آن هستند، اما مساله به عدم توجه آنان بازمی‌گردد.

آیا ظرفیت و امکان درآمدزایی از هنر خطاطی و به‌طور کلی هنر وجود دارد؟

هنر به دلیل مظلومیتی که دارد، چندان اقتصادی نیست، اما به‌تازگی، هنرمندان راهکارهایی برای فروش آثار خود یا رسیدن به درآمد مطلوب پیدا کرده‌اند. هرچند که باید دانست، با پیشرفت تکنولوژی و نرم‌افزارهای مدرن، دسترسی به خیلی از هنرها برای مشتریان راحت شده و همین موضوع، کار فروش هنرمند را هم سخت کرده است، با این حال هنرمندان خلاقی وجود دارند که راه درآمدزایی را پیدا کرده‌اند. به نظر بنده، کاری به درآمدزایی می‌رسد که بتوان از انجام آن لذت برد؛ هرچند شاید پول آن اندک باشد، اما به مرور زمان راه افزایش آن پیدا می‌شود.

و سخن آخر…

قطعا حرف‌های زیادی وجود دارد. هنرمند تفکرات، تصورات، نگرش و خواسته‌های خود را در آثار خود نشان می‌دهد، چراکه این آثار رساترین صدا برای بیان است. صدای هنرمندان و خلق آثارشان، شنیدنی‌ترین صدا است. زمانی که یک پیرمرد ۶۰ ساله در کنار خیابان نقاشی و مخارج زندگی خود را از این راه تامین می‌کند، قطعا باید به دنبال راه‌های دیگری باشد تا درآمد بیشتری کسب کند، اما مگر می‌شود، از او با این سن و سال انتظاری داشت؟ تنها چیزی که به ذهن می‌رسد، این است که از او حمایت کنیم و از کنارش به راحتی عبور نکنیم که البته این موضوع هم صرفا با تعریف زبانی و تعریف و تمجید شدنی نیست. اگر محصولی واقعا از دید مشتری خوب است، باید برای خرید آن اقدامی انجام داد.

انتهای پیام/

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات