بحران انرژی در صنعت فولاد طی سالهای گذشته و زیان سنگین ناشی از قطع برق و گاز در صنایع مرتبط با زنجیره فولاد، دلیلی جز بیتدبیری و بیتوجهی در انتخاب مدیران ارشد کشور در حوزه صنعت ندارد؛ مدیرانی که صرفا با معیارهای سیاسی انتخاب و موفق به حضور در سطوح عالی مدیریت شرکتها شدهاند. چشمانداز پر از خطای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در سال ۱۴۰۴ که بدون در نظر گرفتن منابع و زیرساختهای مورد نیاز صنعت فولاد نوشته شده است، پایانی جز شکست ندارد. چگونه میتوان بدون حل مشکلات زیرساختی جاری کشور در حوزه انرژی، آب و راههای ارتباطی ریلی- جادهای متناسب با توسعه ظرفیت زنجیره فولاد به این چشمانداز رسید؟ صدور مجوزهای نامتوازن تحت فشارهای سیاسی نمایندگان منتخب مردم در موقعیتهای جغرافیایی نامناسب ادامه دارد و به نظر میرسد، تا زمانی که تخصص، دانش و تجربه جای خود را به قدرت سیاسی مدیران در حوزه صنعت فولاد داده است، توسعه فولاد به روش غیر اصولی ادامه خواهد یافت و طرحهایی همچون شیرینسازی و انتقال آب دریای عمان و خلیج فارس به سمت این پروژههای توسعهیافته، خسارتهای زیستمحیطی بسیاری را رقم خواهد زد و این در حالی است که مجوزی برای برداشت آب دریا جهت صنایع فولادی جنوب کشور که در کنار آب ایجاد شدهاند، داده نمیشود و به جای آن، پروژههای تصفیه فاضلاب در این مناطق تعریف و اجرا میشود. به راستی که برای رهایی از وضعیت موجود، صنعت کشور نیازمند حضور نخبگان و متخصصان این حوزه است، در غیر این صورت بخش خصوصی که هیچ حمایتی از سوی دولت و نهادهای حکومتی ندارد، از صدور قوانین، مقررات و بخشنامههای دستوری لحظهای و غیرمنطقی هر روز آسیب بیشتری خواهد دید و تعطیلی این واحدها دور از انتظار نخواهد بود. امید است، مدیرانی که سالها پایهگذار تصمیمات غلط در حوزه صنعت فولاد بودهاند، با تَرک جایگاههای خود، فرصت مدیریت و برنامهریزی صحیح و اصولی را در اختیار شایستگان این حوزه قرار دهند تا نسلهای بعدی شاهد پروژههای ۱۵ ساله و طرحهای استانی گذشته نباشند