رئیس جمهور در دیدار با مدیران بخش خصوصی و کارآفرینان تصریح کرد که تصمیم های گرفته شده از سوی دولت برای ثواب اتخاذ نمیشود، بلکه باید این تصمیم ها کار مردم را راه بیندازند و برای کشور مفید باشد. این سخن که اتفاقا درست و بهجاست نقطه پایانی است بر ایده عمل به تکلیف در فعالیتهای دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی ایران؛ در واقع سالهاست که برخی مدیران و کارکنان دولتی پشت عمل به تکلیف پنهان میشوند و در قبال نتیجه رفتارهایشان از خود سلب مسئولیت میکنند. آنان در مقابل ناکامی و نتایج زیانبار تصمیمات و رفتارهایشان تنها اعلام میکنند که به تکلیف عمل کردهاند و از خود اعلام برائت میکنند. این امر در موارد متعدد مشاهده شده است. جالب است که این ماموران و کارکنان دولتی به جای آنکه در مواقع ناکامی و زیان در جایگاه متهم قرار گیرد و مواخذه شوند از آنجا که به اصطلاح عمل به تکلیف کردهاند در جایگاه مدعی مینشینند و انتظار تشویق و تقدیر نیز دارند.
حتی وقتی که پیش از وقوع ناکامی یا زیان به این گونه افراد درمورد عواقب و نتایج رفتارهایشان هشدار داده میشود، آنان با پنهان شدن در پشت عمل به تکلیف به مسیر رفتاری خود ادامه میدهند و میگویند که تنها به تکلیفشان عمل میکنند. در این گونه موارد عمل به تکلیف حربهای است که در پرتو آن ماموران و کارکنان یاد شده در هر رده میتوانند به رویه نادرست خود ادامه دهند و بهجای آنکه مورد نقد و مواخذه قرار گیرند در جایگاه مدعی قرار میگیرند و از پاسخگویی درمورد شیوه مسیر و نتایج رفتاری خود فرار میکنند. البته اگر عمل به تکلیف براساس معیارهای پذیرفته شده و عاقلانه تعریف و تبیین شود آنگاه عمل به تکلیف نه فقط فرار از مسئولیت نیست، بلکه دقیقا عمل به تکلیف است.
برای درک این منظور باید توجه کرد که تکلیف هر انسان انجام اقدام صحیح، دقیق، سالم و ثمربخش است و اگر انسانها به این درک برسند که نمیتوانند در مسیری که میروند نتیجه رضایتبخش را حاصل کنند، آنگاه باید از ادامه دادن مسیر پرهیز و مسیری دیگر را که ثمربخش و صحیح است انتخاب کنند. در واقع، هیچ کس بهتر از خود انسان نه میتواند و نه در موقعیتی قرار دارد که بتواند نادرستی مسیری که میرود را کشف و احراز کند؛ به همین دلیل و درمورد مسیرهای نادرست و غیر نتیجه بخش حتما انجام دهنده و فاعل در موقعیتی به این باور رسیده که مسیرش نادرست است و به نتیجه نمیرسد. حال اگر فرد انجام دهنده از تعهد انسانی و اخلاقی به ماموریت وظیفه خود برخوردار باشد بلافاصله از ادامه مسیر پرهیز میکند و راهی صحیح را بر میگزیند؛ اما گر این تعهد و التزام وجود نداشته باشد حتما فرد بر اثر محافظه کاری با بیتفاوتی یا هر علت دیگر رویه نادرست را ادامه میدهد؛ هر چند که به ناکامی و ناکارآیی رویه در پیش گرفته شده ایمان داشته باشد و بداند که این مسیر به نتیجه نمیرسد.
ایده عمل به تکلیف و غفلت از نتیجه البته از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح شد، در آن هنگام گفته میشد که کارکنان و ماموران جمهوری اسلامی ایران مامور به تکلیف هستند، نه مامور به نتیجه و اگر مسیری در نظر ایشان نیل به مقصود نباشد و احتمال نتیجه دادن درباره آن وجود نداشته باشد، از آنجا که افراد به تکلیف مامور هستند باید تکلیف خود را ادا کنند و به نتیجه آن کاری نداشته باشند. در این موضع گاهی گفته میشد که ماموران از آن رو نباید به نتیجه بیندیشند و به عمل به تکلیف بسنده کنند که در واقع توانایی ذهنیشان به اندازه امرکننده نیست و اطلاعت از امرکننده واجب و ضروری است.
در این صورت گاهی اوامر نادرست و زیانبار هم با این توجیه که عمل کردن به تکلیف است، مورد اطاعت قرار میگرفت؛ در حقیقت از نظر این افراد و بر اساس آنچه تبلیغ میشد، در مقابل دستور و فرمان مقام بالاتر تنها باید اطاعت کرد، چراکه نتیجه به فرد مطیع مربوط نیست و افراد تنها باید به تکلیف عمل کنند. به هر حال باید از تغییر نگرش عمل به تکلیف برای رفع تکلیف به عمل به وظیفه برای حصول نتیجه استقبال کرد و کارکنان و ماموران نظام و در رده بعدی تمامی احاد جامعه همواره باید حصول نتیجه مطلوب و رضایت بخش را بر انجام تکلیف با هدف رفع تکلیف و اطاعت سرلوحه کارشان قرار دهند.