ایران در حوزه سنگآهن و تولیدات فولادی، جایگاه ویژهای در جهان دارد و یکی از شرکتهای فعال در این حوزه، گروه صنعتی فولاد یزد است. این مجموعه که دهه چهارم از فعالیت خود را پشت سر میگذارد، یکی از اولینهای کشور در حوزه فولاد با کاربری ذوب، نورد گرم، تولید میلگرد و تیرآهن است که توانسته در بخش معدن نیز فعال شود و با احداث خط تولید کنسانتره سنگآهن به کار خود توسعه ببخشد.
به گزارش دنیای سرمایه گذاری آنلاین،مهندس بهادر احرامیان مدیرعامل فولاد یزد با بیان اینکه سال ۱۴۰۱ به دلیل محدودیتهای حوزه گاز و برق در کشور، سال خوبی نبود، گفت: طوط تولید فولاد یزد نیز به همین دلیل مانند سایر واحدهای صنعتی در کشور با توقفهای زیادی روبهرو شد که این مساله باعث کاهش حجم تولیدات به پایینترین سطح ممکن در سالهای اخیر شد. همچنین مانند سایر صنایع در بخش صادرات نیز، متحمل مشکلاتی شدیم. پیش از این عمده مشتریان ما از داخل کشور بودند، اما طی سه سال اخیر تمرکز ویژهای روی صادرات داشتهایم، بهطوری که در سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۷۰ درصد از تولیدات مجموعه، به خارج از کشور صادر شد، ولی در سال ۱۴۰۱ به دلیل محدودیتهای صادرات، سهم بازارهای داخلی از محصولات ما بیشتر بود.
وی گفت: ظاهرا این ارتقاء جایگاه به ظرفیت نصبشده یا اسمی تولید فولاد در ایران ارتباط پیدا میکند، از اینرو حتی اگر در این رتبهبندی، جایگاه اول را هم به دست آوریم، ولی همچنان رشد محسوسی در میزان تولید واقعی اتفاق نیفتد، چه فایدهای برای اقتصاد ما خواهد داشت؟ پس افزایش ظرفیت نصبشده در این شرایط، به معنای افت راندمان تولید است و نشان میدهد که بخش قابل توجهی از سرمایهگذاریهای انجامشده، به حالت راکد و بلااستفاده باقی مانده است. با این حساب این ارتقاء جایگاه، نهتنها جای تحسین و افتخار ندارد، بلکه جای نگرانی هم دارد. در واقع باید این مساله را بهمثابه یک هشدار و تلنگر تلقی کنیم و به فکر راهحل باشیم.
احرامیان اظهار کرد: اضافه ظرفیت ایجادشده در برخی از بخشها، چالشبرانگیز شده، چراکه سرمایهگذاریها بسیار غیر فنی صورت گرفته است. این چالش حتی در بخش خصوصی نیز وجود دارد و بعضا واحدهایی با زیر ۲۰ درصد ظرفیت تولید، مشغول به کار هستند، با این حال شاهد کلید خوردن طرحهای جدیدی هستیم که با بهرهمندی از منابع بانکی تعریف شده و به چرخه تولید اضافه میشوند. این طرحها هیچ سودی برای کشور نخواهند داشت و جز اتلاف سرمایه و راکد ماندن منابع کشور که میتوانست در مصارف دیگری هزینه شود، به همراه ندارند. علاوه بر این، مضرات اضافه کارکرد ایجاد شده تا سالیان سال، گریبانگیر کشور خواهد بود، زیرا به سادگی نمیتوان کارخانههایی که تاسیس میشوند را تعطیل یا به کاربری دیگری تبدیل کرد.
مدیرعامل فولاد یزد با ذکر اینکه صنعت فولاد در یکی دو سال اخیر، شرایطی را تجربه میکند که صنعت برق در اوایل دهه ۹۰ تجربه میکرد و متاسفانه این احتمال زیاد است که در ادامه راه نیز به همان سرنوشت دچار شود، گفت: ۱۰سال پیش صنعت برق ایران با سرعت قابل توجهی در حال رشد بود و صحبت از صادرات مازاد برق تولیدی کشور همهجا مطرح بود. حتی میگفتند که ایران میتواند به قطب صادرات برق منطقه تبدیل شود. در آن مقطع، مسئولان تصمیم گرفتند که شیرینی این موفقیت را به مردم نیز بچشانند و قیمت برق را به شکل دستوری، پایین نگه دارند. از سوی دیگر، با تبیین ضوابط و مقررات جدید، عوارض متعددی نظیر افزایش عوارض صادرات و سایر موارد برای شرکتهای فعال در صنعت تصویب کردند که مجموع آن تصمیمها باعث شد، میل به سرمایهگذاری در صنعت برق از بین برود و کار به جایی برسد که در سالهای اخیر، با خاموشیهای متعدد در سراسر کشور دستوپنجه نرم کنیم؛ یعنی صنعتی که تا ۱۰ سال پیش، شرایط بسیار مناسب و روبهرشدی داشت، امروز به یکی از معضلات جدی کشور؛ خصوصا در بخش صنعت تبدیل شده است. همین سناریو در حال تکرار شدن در صنعت فولاد است. کشوری که تا ۱۲ سال پیش، دومین واردکننده فولاد در جهان بهشمار میآمد، توانست در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی که مقارن بود با آغاز تحریمهای آمریکا علیه ایران، به یک صادرکننده تبدیل شود. در این میان، قیمتگذاریهای دستوری نیز در کنار سایر تصمیمات و سرمایهگذاریهای اشتباه، صنعت فولاد را به سمت چالش و رکود پیش میبرد. از طرفی، اعمال قیمتهای دستوری به نهادههای تولید فولاد از قبیل برق و گاز نیز مزید بر علت شده تا به این صنعت فشارهای سنگینی وارد شود. شاید اثرات مستقیم این رویکردها و سیاستهای اقتصادی در کوتاهمدت در چرخه تولید فولاد کشور احساس نشود، اما قطعا در میانمدت و بلندمدت، شاهد خواهیم بود که صنعت فولاد دیگر فضای مناسبی برای توسعه و سرمایهگذاری نخواهد بود.
احرامیان در پاسخ به اینکه در صحبتهای خود به برنامه خاموشیها در کشور اشاره کردید. آیا آمار دقیقی از تاثیرات منفی آن در صنعت فولاد دارید؟ گفت: بله. اگر میزان تولید را به ۱۲ ماه کاری تقسیم کنیم، میبینیم که واحدهای فولادی در هر ماه با حدود ۸ درصد کاهش تولید مواجه بودهاند. به عبارت دیگر؛ خاموشیها و توقف تولید در هر ماه به معنای کاهش ۸ درصدی میزان تولید است. در سال جاری قطعیها و محدودیتها از اواخر اردیبهشتماه شروع شد و از اواسط تیرماه تا اواخر شهریورماه، این محدودیتها به اوج رسید؛ بنابراین ما حدود ۲۰ درصد از ظرفیت تولید خود را در ۶ ماه اول سال از دست دادیم. در زمستان هم که هر سال با محدودیتهای گاز روبهرو بودیم و امسال این محدودیتها از ۲۰ آبانماه شروع شد که این مساله، رقم کاهش تولید را برای فولاد یزد به ۴۰ درصد رساند. فعالیت با ۶۰ درصد توان و ظرفیت تولید، آن هم در صنعتی که سوددهی در تولید ۷۰ درصد به بالا معنا میشود، به این معنا است که فولاد یزد خسارتهای قابل ملاحظهای را متحمل شده است.
وی ادامه داد: خصوصیسازی در این صنعت نیز مانند صنایع دیگر دنبال شده است. به ظاهر خصوصیسازی در حوزه فولاد انجام شده، اما این اتفاق در عمل با چالشهایی روبهرو است. مثلا باید دید با وجود خصوصی شدن برخی از مجموعهها، هنوز عزل و نصب مدیران آنها با نظر چه کسانی انجام میشود. واقعیت این است که شرایط در عمده این مجموعهها نسبت به زمانی که زیرمجموعه دولت بودند، تفاوت زیادی نکرده، زیرا انتصاب مدیرعاملان و اعضای هیات مدیره شرکتها، تقریبا با همان سیاستهای سابق و با نظر دولت و وزارتخانهها انجام میشود، از اینرو طبیعی است که چنین شرکتهایی عملا نمیتوانند بهعنوان شرکتهای خصوصی در بازار فعالیت داشته باشند؛ چراکه روند تولید در آنها نیز همچنان مطابق با سیاستها تعیین و تکلیف میشود.
مدیرعامل فولاد یزد با بیان اینکه در حوزه صنعت نفت؛ نیجریه تنها کشوری است که بیشتر از ایران نفت خام میفروشد، گفت: بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم که اگر «خامفروشی» بد است، پس چرا در حوزه نفت همچنان شاهد خامفروشی هستیم؟ در زنجیره تولید فولاد نیز این مباحث مطرح است و جالب اینکه محصول در هر مرحلهای، نسبت به مراحل بعدی، خام محسوب میشود. به نظر بنده، فروش هر محصولی که تولید و فروش آن بتواند ارزش افزوده قابل توجهی را به همراه بیاورد، بلامانع است و نباید محدودیتی برای صادرات آن محصول وضع شود. چهبسا سرمایهگذاری در صنایع پاییندست، توجیه اقتصادی نداشته باشد و سرمایهگذاران ترجیح دهند که در صنایع بالادستی سرمایهگذاری و محصول خود را صادر کنند. به هر حال پایین رفتن در زنجیره تولید و نزدیک شدن به محصولات نهایی که قطعا ارزشافزوده مضاعفی نسبت به محصولات بالادستی و مواد اولیه دارد، نیازمند وجود فضای کسبوکار مناسب است و متاسفانه در اکثر مواقع چنین فضایی وجود ندارد و همه به دنبال سود بیشتر هستند؛ اما اگر در این صنایع سرمایهگذاری مناسبی صورت نگرفته، حتما علتی وجود دارد و باید دلایل آن را بررسی کرد.
وی ادامه داد: ما به جای افزایش ظرفیت تولید در یک حلقه خاص از زنجیره، تلاش کردیم که زنجیره تولیدات خود را تکمیل کنیم، از این رو خیلی زودتر از سایرین، وارد حوزه معدن شدیم. این در شرایطی بود که سرمایهگذاری در حلقههای بالادست زنجیره، به اندازه توسعه خط تولید در پاییندست زنجیره، توجیه اقتصادی نداشت. به نظر بنده این مساله، مهمترین وجه تمایز فولاد یزد نسبت به رقبای خود در زمینه فولاد است.
احرامیان در پایان نیز خاطرنشان کرد: همانطور که اشاره کردم، شاهد سرمایهگذاریهای اشتباهی، هم از سوی بخش دولتی و هم در بخش خصوصی هستیم که به افزایش غیرمنطقی ظرفیت تولید میانجامد، به همین دلیل چالش مهمی در انتظار صنایع فولادی خواهد بود. محدودیتهای دیگر در زمینه انرژی (گاز و برق) نیز مسالهای است که کماکان تداوم خواهد داشت و حتی در صورت رفع این محدودیتها، در تامین مواد اولیه و حملونقل داخلی بر اثر این افزایش ظرفیت تولید، دچار مشکل خواهیم بود. در حال حاضر نیز اگرچه ایران در حوزه ظرفیتسازی به جایگاه هفتم جهان صعود کرده، اما از نظر میزان تولید، در جایگاه دهم قرار دارد. به اعتقاد بنده، در سالهای آینده، جایگاه صنایع فولادی ایران با تکیه بر میزان منابع، امکانات و شرایط موجود، بین رتبه پنجم تا دهم خواهد بود. اینکه میگویند، میتوانیم به جایگاههای بالاتر و حتی اول و دومی جهان دست یابیم، غیرممکن است. قطعا ایران نمیتواند از کشورهایی نظیر چین، آمریکا، برزیل، کره جنوبی و… که به لحاظ وسعت و حجم منابع، شرایط بهتری دارند، پیشی بگیرد.