بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی از نمونه مشکلاتی است که ارتباط مستقیمی با سوء مدیریت و ناکارآمدی افراد و مدیران بخش دولتی و متصدیان مربوطه دارد. صندوقهای بازنشستگی به خاطر ریسک کم پایینی که دارند بهندرت دچار مشکلات مالی میشوند مگر اینکه دستخوش عوامل انسانی و مشکلات خو ساخته و تعمدی شوند. چون جریان نقدینگی این صندوقها یک مقدار مشخص و قابل مدیریت و برنامهریزی است؛ اما آنچه در کشور ما اتفاق افتاده است ناشی از قصور و کوتاهیهایی است که عاملان آن باید در برابر قانون پاسخگو باشند. ورشکستگی صندوق زمانی رخ میدهد که ورودی و حق عضویت اعضا از پرداختها و هزینههای آن کمتر باشد، مدیریت منابع مالی صندوقها و ایجاد ارزشافزوده از طریق این منابع در حال حاضر برای هر کشوریک فرصتها است که میتواند برای اعضای این صندوقها ارزشآفرین باشد. متأسفانه در کشور ما صندوقهای بازنشستگی تبدیل به یک بحران شدهاند. صندوقهایی که برای هر کشور یک مزیت سرمایهای ویژه و فوقالعاده است. بااینوجود به خاطر تنیدگی منافع شخصی مدیران دولتی و اعضای صندوقها، فرصتهای ویژه صاحبان صندوق تبدیل به تهدیدهای ویژه شده است. شاخص پشتیبانی در صندوقهای بازنشستگی بیانگر نسبت ورودی و خروجیهای مالی آنهاست که در همه صندوقهای بازنشستگی کشور این عدد منفی است، شاخص ۶ مرز بین ورودی مثبت و منفی است، مثلاً در صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی این عدد روی ۴ قرار دارد و سایر صندوقها وضعیت بدتری نسبت به صندوق تأمین اجتماعی دارند.
درگیر کردن صندوقها به هزینههای جاری و بروکراسی در کنار پرداختها و پاداشهای غیرمتعارف به مدیران و مسئولان ردهبالای صندوقها از پرداختی اعضا (مثل حقوق های نجومی)، سرمایه گزاری سپردههای افراد درزمینهٔ امور مالی غیر توجیه زیان ده، ودهها مورد دیگر سبب شد است که صندوقهای بازنشستگی درروند فعالیتشان دچار بحران مالی شوند. این مشکلات خودساخته تصمیم گیران را برآن داشته است که به شکلی دیگر درصدد جبران کاستی ناکارآمدی خود کنند و طرح افزایش سن بازنشستگی در مجلس را مطرح کردند. قابلیادآوری است که میانگین سن بازنشستگی در ایران ظرف یک دهه گذشته ۵۱ سال بوده است که رساندن سن بازنشستگی به ۶۲ سال با توجه به میانگین سن بازنشستگی کنونی برابر با افزایش ۱۲ سالی سن بازنشستگان است که عددی قابلتوجهی است. در حقیقت با این کار تصمیمگیرنده درصدد است که بازنشسته از مزایای پس از پایان خدمت کمتر استفاده کند و حواله وی را به دیار باقی بسپارند. با توجه به اختلاف حقوق بازنشستگان و شاغلین، پوشش ضعیف امور رفاهی بازنشستگان، اختلاف امید به زندگی با شاخصهای جهانی…سبب سرریز شدن بحران صندوقها و تبعات آن بر روی زندگی این طیف از افراد جامعه ما شده است، بازنشستگی دورهای که همه روزی آن را تجربه خواهند کرد و به حقوق مزایای آن نیازمند خواهند شد. البته مصوبان و مسببان این قانون بهطور تلویحی اعلام میکنند که ما نیازی به حقوق دوران بازنشستگی نداریم وزندگی ما از جایی غیرازاین حقوق تأمین میشود. چنانچه موجودی افراد عضو صندوقها در بانکها که کمترین سود را نسبت به سایر گزینههای سرمایه گزاری دارند گذاشته میشد پس از دوران بازنشستگی به هر عضو پس از ۳۰ سال پاداش میلیاردی تعلق میگرفت. البته سرمایهگذاری در طلا، معدن، سهام شرکتهای سود ده و بزرگ ایران و جهان بیشک سهم بازنشستگان را باارزش افزوده بالاتری مواجه میکرد. حال این کوتاهیها و مدیریتهای ناقص که منجر به ورشکستگی صندوقها شده است را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ آیا شما کسی را در کشوری سراغ دارید که در یک بانک سپردهگذاری کند و درنهایت سودی که به او تعلق نمیگیرد، سرمایه اولیهاش را هم از دست بدهد؟ نگاهی به تکریم و تجلیل از بازنشستگان در کشورهای غربی، ژاپن و منطقه ما را با این سؤال بزرگ روبرو میکند که چرا ما در حوزه حرف و نظر با برخورداری از پشتوانه دینی اینگونه پرمدعا حاضر میشویم و در میدان و عمل پایمان میلنگد؟ برد عملکرد ما در عمل متوقف میشود و از حرف و سخن فراتر نمیرود. در حال حاضر نمایندگان مجلس چگونه از حقوق بازنشستگان و موکلین صیانت میکنند؟ خطاب من به رئیس مجلس، عالیترین شخص در کسوت قانونگذاری است که باید پاسخگو باشد. ایشان قبل از اینکه وارد جرگه نمایندگی و انتخابات شوند عنوان کردند که انسان از دیدن یخچال بازنشستگان خجالت میکشد. حال ۴ سال پس از ورود به مجلس انتظار میرفت که همسانسازی حقوق بازنشستگان را دنبال و تصویب کنند که متاسفانه لایحه فوق پس از ۴ سال در حاشیه قرارگرفت و اکنون هم اعلام میکنند که ما فقط ۵ سال به سن بازنشستگی اضافه کردهایم گویا فراموش کردهاند که ببینند متوسط سن بازنشستگی در کشور و شاخص امید به زندگی چقدر است؟ اینگونه سخن گفتنها و برخورد ساده انگارانِه با مسائل مهم کشور از تریبون عالیترین مرجع قانونگذاری بهنوعی توهین به شعور افکار عمومی است، چه خوب بود که نمایندگان مجلس در طول دورهای که گذشت حداقل یک طرح تحقیق و تفحص از صندوقها و بانکها را در صحن ارائه میکردند تا شاید موکلانشان باورشان میشد که آنهانمایندگان مردماند. صندوق بازنشستگی ژاپن در حال حاضر با ۱.۷ تریلیون دلار ارزشمندترین و قویترین صندوق در جهان است. در بسیاری دیگر از کشورها نیز وضعیتی بهتر از آنچه در صندوقهای کشور ماست شاهد هستیم. سپردن موضوع همسانسازی در برنامه هفتم بهطور پلکانی نشانه فراموشی و عدم توجه به این طرح است. درنهایت به نمایندگان مجلس میگوییم هنگام تصویب هر قانونی خود را جای ذینفعان قانون بگذارید شاید بتوانید خود را در مسیر عدالت و انصاف نگه دارید.
نادر کریمی (کریم خانی) تحلیل گر اقتصادی و فعال رسانه