یادداشت؛ نادر کریمی جونی

مصالحه اتفاق نمی افتد

در حالی‌که قیمت دلار به بیش از ۴۸ هزار تومان رسیده است و این نرخ بر روی سایر کالاها و ازجمله کالاهای مصرفی تأثیر گذاشته، مقامات دولت سیدابراهیم رئیسی در تریبون‌های مختلف وعده مهار تورم و حتی کاهشی شدن نرخ تورم را می‌دهند. آنان و ازجمله رئیس‌جمهور به‌طور مداوم چشم‌اندازی از تقویت پول ملی، کاهش تورم و تعدیل قیمت‌ها را می‌دهند. همین چند هفته گذشته بود که رئیسی در گفتگو با صدا و سیما از تلاش دولت برای قطع ارتباط میان سفره مردم و دلار خبر داد و در مقابل اصرار گوینده صدا و سیما برای مشخص کردن تقویم زمانی عمل به این وعده، پاسخی مبهم و در عین حال تبلیغاتی داد. او گفت که هر یک روز که دولت بتواند زودتر به این وعده عمل کند، خوشحال‌تر است و آرامش بیشتری خواهد داشت. اما با گذشت چند هفته از دادن آن وعده، هنوز محقق نشده و چشم‌اندازی هم برای تحقق آن وجود ندارد. در بازار قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفند به حدود ۵۰۰ هزار تومان رسیده است و بقیه اقلام خوراکی نیز یه همین نسبت گران شده یا در انتظار گران شدن هستند.

در بازار کالاهای بادوام، تورم در مسکن، چه در خرید و فروش و چه در اجاره‌بها بیشتر خودنمایی می‌کند. هر چند به‌خاطر نزدیک شدن به تغییر سال، بسیاری از دست‌اندرکاران و معامله‌کنندگان مسکن ترجیح می‌دهند که ملک خود را در روزهای باقی‌مانده سال نفروشند و سال آینده همراه با تورم و نرخ‌های جدید ملک خود را به فروش برسانند که همین امر رکود در بازار مسکن را بیشتر کرده است. اما در همین هفته‌های گذشته به‌ویژه درمورد خانه‌های کوچک، حدود ۲۰درصد به قیمت خانه‌ها افزوده شده است. پازل گرانی البته با گران شدن خودورهای ساخت داخل تکمیل شده و بر اساس آنچه در بازار مشاهده می‌شود، دیگر چیزی نمانده که تورم قیمت و گران شدن را حس نکرده باشد.

به‌طور رسمی گفته می‌شود که تورم در ایران به حدود ۴۹ درصد رسیده است؛ البته از ترکیه که در روزهای اخیر تورم ۷۳ درصدی را ناچار است تحمل کند، بهتر است؛ اما به لحاظ شاخص تورم، ایران از کشورهای نظیر سریلانکا، سورنیام، یمن و حتی اتیوپی، عقب است؛ چنانکه همه این کشورها نرخ تورمی کمتری را نسبت به ایران را تجربه می‌کنند. نکته شگفت‌انگیز آن است که یمن با آن همه مشکلات، جنگ و ویرانی که حامی و هواداری هم ندارد اوضاعی بهتر از ایران و تورمی کمتر از ایران دارد. در این کشور تورم حدود ۴۳ درصد محاسبه شده است.

جالب است که در برابر این تحولات خطرناک، مقامات جمهوری اسلامی ایران توضیح می‌دهند که در همه کشورها مشکلات وجود دارد و گاهی در برخی از کشورها این مشکلات بیشتر از ایران است؛ اما هیچ از مقامات ایرانی توضیح نمی‌دهند که وجود مشکل در کشورهای دیگر آیا وجود مشکل در ایران را توجیه می‌کند یا خیر؟ مثلا حدود ۱۵۰ کشور دنیا تورمی معادل یا کمتر از ۱۰ درصد دارند، این کشورها _ همان‌طور که از تعدادشان مشخص است_ همگی به کشورهای توسعه یافته و پیشرفته تعلق ندارند، بلکه در میان این تعداد زیاد، کشورهایی هم‌رده یا پایین‌تر از ایران قرار دارند. یعنی حتی کشورهایی که ظرفیت اقتصادی برابر یا پایین‌تر از ایران دارند، به‌راحتی توانسته‌اند با تمهید تدابیری عاقلانه (و نه لزوما هوشمندانه) اقتصاد خود را به ثبات برسانند و از سقوط ارزش دارایی‌ها و از جمله پول ملی خود جلوگیری کنند.

جالب توجه این نکته است که وقتی موضوع نابه‌سامانی‌های اقتصای مطرح می‌شود، مقامات دولتی و حاکمیتی به‌عنوان یک عامل محوری، تحریم‌ها را ایجاد کننده و مسبب وفوع تورم و پدیدآورنده مشکلات اقتصادی معرفی می‌کنند و به تحریم‌کنندگان و از جمله ایالات متحده آمریکا نفرین و توهین می‌فرستند. اما همین افراد در دولت پیشین تصریح می‌کردند که تحریم‌ها اثری ناچیز و قابل اغماض در آسیب‌های اقتصادی داشته و دارد و اگر مدیریت حسن روحانی و همکارانش دقیق و هوشمندانه بود، حتما اوضاع به مراتب بهتر بود. دقیقا معلوم نیست که این چرخش مواضع چرا و چگونه رخ داده است؛ اما همین چرخش و تغییر دیدگاه در میان محافظه‌کارانی که با توهم و فرافکنی مسائل را تحلیل می‌کنند، قابل استقبال است.

با این حال و با وجود اعتراف به تاثیر اعمال تحریم‌ها، به نظر نمی‌رسد که اراده محکم و قوی برای حل و فصل مشکلات با غرب وجود داشته باشد. اکنون گفته می‌شود که غرب خواهان پایان دادن به مذاکرات و نتیجه‌گیری از طریق شورش‌ها و منازعات خیابانی در ایران است و به همین دلیل طرف غربی قابل اعتماد نیست.

این در حالی است که پیش از این سیدابراهیم رئیسی تصریح کرده بود که غربی‌ها پس از ناکامی در خیابان‌های ایران به میز مذاکره بازگشته و از ایران دعوت به گفتگو کرده‌اند؛ اما چه این ادعاهای متناقض صحیح باشد چه نه قدر مسلم آن است که دولت سیدابراهیم رئیسی و حامیان بالا سری وی، یک سال بیشتر فرصت داشته‌اند تا مشکلات فی‌مابین ایران و غرب بر سر پرونده هسته‌ای را رفع کنند؛ اما در این مدت تقریبا هیچ اقدام موثر و نتیجه بخشی انجام نگرفته است.

همین بی‌عملی، در حالی که دست‌کم درمورد اروپایی اشتیاق زیادی برای پایان پرونده هسته‌ای ایران به چشم می‌خورد، باعث شده تا بهانه تداوم تحریم‌ها و تاثیر آن بر اقتصاد ایران چندان مقبول نباشد؛ چراکه مقامات دولتی و حکومتی ایران، میان ادامه تحریم و افزایش و گسترش فعالت‌های هسته‌ای و یا بستن پرونده و پایان منازعه با غرب، گزینه نخست را انتخاب کرده‌ان و از آن بدتر آن است که مقامات کشورمان هم چنان بر طبل منازعه و دشمنی با غرب می‌کوبند و درعین حال از اینکه مقامات اروپایی و آمریکایی مالی تدابیر سختگیرانه‌ای بر جمهوری اسلامی در ایران اعمال می‌کنند، ناخشنود هستند.

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات