مهار تورم یکی از دو پایه شعار امسال است؛ در واقع تورم و گرانی قیمتها سالهاست که ایرانیان را آزار میدهد و شهروندان ایرانی روز به روز فقیرتر شدهاند. این لطیفه قدیمی که تورم سختترین مالیاتی است که از اقشار فقیر و بسیار فقیر گرفته میشود در ایران بهطور کاملا ملموس قابل درک است و نه فقط کارشناسان و اقتصاددانان که شهروندان عادی و غیرمتخصص هم سختی تورم لجام گسیخته و اثر آن بر زندگیشان را دیده و درک کردهاند. تردیدی نیست که دولتها در جمهوری اسلامی ایران، همواره آرزو داشتهاند تورم را به کمترین حد خود کاهش دهند؛ اما این کمترین حد در بسیاری از سالها محقق نشده و به همین دلیل زندگی شهروندان از پدیده آزاردهنده تورم همواره و بهصورت مستمر آسیب و زیان دیده است.
در مواردی مانند دولتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، دولتمردان که در مهار تورم، توفیق چندانی نداشتند و تورم به ارقام زیر ۱۰ درصد کاهش نیافت، تلاش نمودند تا با ایجاد رونق نسبی اقتصادی درآمد شهروندان را افزایش دهند و به همین دلیل گاهی این طور به نظر میرسد که بهویژه درمورد اقشار متوسط و دارندگان کسبوکارهای خصوصی، آسیب ناشی از تورم کمتر احساس شده است. البته این مساله درمورد اقشار حقوق بگیر چه در دولت و چه در بخش خصوصی که شغل دوم یا سوم اختیار نکرده بودند، صادق نبود و کسانی که به حقوق ثابت _ چه با نرخ حقوق وزارت کار و چه با نرخ سازمان امور اداری و استخدامی _ دریافت میکردند همواره دچار کمبود منابع و سقوط در فقر شدند و به همین دلیل است که مشاهده میشود در این دوران اقشار متوسط به نسبت به رشد اقتصادی دست یافته بودند و در همان حال اقشار فقیر و بسیار فقیر، فقیرتر شده بودند.
در قبال تورم نابودکننده قیمتها، محمود احمدینژاد روش پولپاشی در جامعه را انتخاب کرد؛ دقیقا معلوم نیست که هدف محمود احمدینژاد از پرداخت یارانه نقدی به همه اقشار پردرآمد تا کمدرآمد جامعه که با اهدای وامهای کمبهره و هدایای نقدی در سفرهای استانی تکمیل میشد، آیا فقط پولپاشی برای مقابله با فقر و تورم بوده است یا اهداف سیاسی _ اجتماعی را هم دنبال میکرده است. اما قدر مسلم آن است که محمود احمدینژاد و همکاران او پرداختهای کمنظیری انجام دادند و در دفعات بعدی که برای کرسی رئیسجمهوری ثبت نام انتخاباتی کردند، وعده پرداخت باز هم بیشتر را به مردم دادند. همین رویه درمورد برخی نامزدهای ناکام ریاست جمهوری مانند محسن رضایی نیز دیده شد.
اکنون سید ابراهیم رئیسی در گام نخست همان روش پولپاشی را در پیش گرفته است؛ ولی بلافاصله پس از گران شدن مکرر نرخ خدمات و کالاها، شهروندان ایرانی از رئیس جمهور و همکارانش خواستهاند تا مبلغ یارانه را پس بگیرد و در عوض قیمتها را به قبل از زمان پرداخت یارانه بازگرداند؛ تقاضایی که البته انجام آن امکانپذیر نیست. علاوه بر این، رئیسی به وعدههایی که داده بود هم عمل نکرد؛ در جایی که قرار بود قیمتها بهصورت مدیریت شده و تنها برای یک بار افزایش یابد، شهروندان ایرانی مشاهده کرده و میکنند که میزان افزایش قیمتها تا چندبار بینظم و شلخته است و از هیچ قاعدهای پیروی نمیکند. ضمن آنکه برخی قیمتها تا چندبار در سال افزایش یافته و هیچ نهادی بر محدودسازی دفعات یا میزان گران کردن نظارت نمیکند. آقای رئیسجمهور پس از اعلام شعار سال، اقدامات نمایشی جذابی انجام دادند و در یکی از اقدامات منحصربهفرد از هیات وزیران خواستند تا بخشهای تورمزای بودجه را شناسایی و برای آن اصلاحیه تهیه کند.
قرار است این اصلاحیه به صورت لایحه برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقویم شود؛ با این حال معلوم نیست آن بخش از مفاد تورمزای بودجه که برای دولت درآمد ایجاد میکند چگونه تعدیل میشود، چراکه کاهش درآمدهای دولت بخشهای درآمدی را که بخشهای هزینهای بر روی آن استفاده است، دچار نقصان میسازد. به همین دلیل شاید رفتارهای آقای رئیس جمهور در فرمان دادن برای کاهش تورم بیش از آنکه جدی و واقعی باشد، نمایشی و برای نشان و تمکین به شعار سال باشد.