رییس انجمن دوستی ايران و آلمان عنوان کرد

عدم برنامه‌ریزی و نبود زیرساخت‌ چالش بخش اقتصاد و تولید

بوطاق خانبداغی، رییس کنونی انجمن دوستی ایران و آلمان، پس از انقلاب اسلامی با همکاری چند نفر از دوستان و به اتفاق دکتر تنکابنی، بنیانگذار اتاق مشترک دو کشور، مجددا اتاق آلمان را راه‌اندازی نمودیم.

اعضای این اتاق تا سال گذشته به ۲ هزار و ۷۰۰ نفر می‌رسید، اما به دلیل جو سیاسی موجود امکان بهره‌وری از شرایط پیش‌آمده و همکاری دیرینه دو دولت فراهم نشد، زیرا زمانی که معادلات اقتصادی به هم می‌خورد، طبیعتا جو سیاسی هم تغییر پیدا کرده و به صورت مستقیم اثرات مثبت یا منفی روی اقتصاد می‌گذارد.

حال به منظور بررسی فعالیت‌ها و اقدامات انجام‌شده در این انجمن، گفت‌وگویی با خانبداغی انجام داده‌ایم که مشروح آن به نظر خوانندگان ارجمند می‌رسد.

چه عاملی باعث راه‌اندازی مجدد انجمن‌ دوستی ایران و آلمان شد و چه اهدافی را دنبال می‌کنید؟

شرایط خاص کشور در مناسبات بین‌المللی، انگیزه‌ای شد تا این انجمن پس از ۲۰ سال دوباره احیا شود؛ انجمنی که می‌توان آن را رابط بین مردم دو کشور ایران و آلمان دانست که فارغ از روابط دیپلماتیک به‌عنوان سفیر حُسن نیت به مذاکرات برای گسترش ارتباطات ایران و آلمان می‌پردازد.

در این انجمن، ۱۱ کمیسیون تخصصی از جمله  کشاورزی، صنعت، سلامت و پزشکی، گردشگری، کارآفرینی، فرهنگی، هنری، دانشگاهی، آموزشی و علمی، حقوقی، بیمه و مالی، بانوان، جوانان و روابط بین‌الملل به‌منظور بررسی و پیگیری دقیق‌تر مسایل فی‌مابین تشکیل شده است.

این کمیسیون‌ها می‌توانند به‌صورت نامحدود، اقدام به عضوگیری نمایند و در آن به بررسی مشکلات و تصویب راهکارها و پیشنهادها بپردازند. مصوبات این کمیسیون‌ها به هیات‌مدیره انجمن ارسال می‌شود تا اقدامات لازم جهت تسهیل‌گری درخواست و انعکاس آن‌ها به مسیولان دو کشور انجام شود. در حال حاضر این انجمن یک رابط مستقیم ایران‌شناس نیز در آلمان دارد که به‌طور ویژه به پیگیری مسایل مرتبط به ایران می‌پردازد.

در خصوص شرایط فعلی انجمن دوستی ایران و آلمان توضیحاتی ارایه فرمایید.

این انجمن یک خیابان دو طرفه است؛ در حالی که ما ایرانی‌ها معمولا همه چیز را یک‌طرفه می‌بینیم و این دیدگاه صحیح نیست. در گذشته حجم تجارت بین ایران و آلمان بالغ بر ۱۰ میلیارد یورو بود، اما هم‌اکنون به یک میلیارد یورو هم نمی‌رسد. چنانچه صادقانه ارزیابی کنیم، به نظر می‌رسد که بیشتر از آنکه آلمانی‌ها به ما نیاز داشته باشند، ما به آن‌ها نیاز داریم.

در واقع این همکاری اقتصادی و تجارت فی‌مابین است که موفقیت به وجود می‌آورد و ما به دلیل شرایطی که داریم، بیش از هر زمانی به این تعامل نیازمند هستیم و باید تفکرات اشتباه مربوط به این رابطه را اصلاح کنیم. واقعیت این است که ما نیاز به یک پوست‌اندازی و تغییر تفکر در تعامل با دنیا داریم.

آیا ایران و آلمان یکدیگر را شریک مناسب برای هم می‌دانند؟

شواهد و سوابق نشان‌دهنده آن است که آلمانی‌ها با ایرانی‌ها مشکلی ندارند، اما به نظر می‌رسد که ما با آن‌ها مشکل داریم. آلمانی‌ها افراد منطقی، اصولی و قابل اعتماد هستند که یا با شما کار می‌کنند یا کار نمی‌کنند و بیهوده، وقت شما را با ایستادن در وسط ماجرا تلف نمی‌کنند؛ بنابراین می‌توان گفت که آلمان‌ها با سابقه دیرینه حدود ۱۶۰ ساله خود نشان دادند که شرکای قابل اعتمادی هستند وکار کردن با آن‌ها ضرروزیانی متوجه طرف مقابل نمی‌کند.

انجمن دوستی ایران و آلمان چه برنامه‌هایی در دستور کار دارد؟

این انجمن یک تشکل نوپا است و نیاز به همراهی و کمک دارد، زیرا با وجود بی‌اعتمادی‌ اقتصادی و جو نامساعد سیاسی کنونی، راه‌اندازی و احیای قدرتمند این انجمن هزینه مالی دارد. برنامه‌ها را نمی‌توان بدون مشارکت و همکاری سریع پیش برد.

مثلا ما در انجمن دوستی ایران و آلمان، جهت بهبود رابطه و گسترش همکاری فی‌مابین دو کشور پیشنهاداتی مبنی بر اینکه با همکاری ۳ وزارتخانه کشورمان بتوان یک نمایشگاه دایمی یا مرکز ارایه محصولات، برای صنایع کوچک و متوسط با شرایط خاص تشکیل دهیم را ارایه دادیم که خوشبختانه این امر مورد استقبال آن‌ها قرار گرفت، ولی ما در امر اجرایی کردن این ایده، نیازمند همکاری و همیاری هستیم.

وضعیت سرمایه‌گذاری در کشورمان و شرایط فعالیت بخش خصوصی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به اعتقاد بنده، سرمایه‌گذاری به معنای سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی است که الفبای اقتصاد، تولید، صنعت و تجارت است. سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی؛ ارکان و الفبای اقتصادی تولید، صنعت، تجارت و مراودات دوطرفه در تمامی زمینه‌ها و بخش‌های مورد نظر طرفین را در برمی‌گیرد.

متاسفانه در چهار دهه گذشته، دولت‌ها بیشتر به جای واگذاری بخش اقتصادی (صنعت، تجارت و کشاورزی) و همکاری با بخش خصوصی، همواره بر اقتصاد دولتی در امر تولید و تجارت عمل کرده‌اند که به‌نام “اقتصاد ناموفق دولتی” نیز نامیده می‌شود.

تجربه نیم‌قرن اخیر در کشورهای توسعه‌یافته، به وضوح ثابت کرده که برای پیشرفت رفاه و موفقیت در تمامی نهادهای اقتصادی و تولید، دولت‌ها باید خود را از تولید و تجارت کنار کشیده و فعالیت این عرصه را به‌طور کامل به بخش خصوصی واگذار نمایند، چراکه در هیچ کشوری اقتصاد دولتی موفق نبوده است.

در واقع بخش خصوصی قلب تپنده و فعال اقتصادی است که توانسته با ایجاد رقابت‌های لازم در تعادل قیمت‌ها و نوآوری‌های به‌روز تکنولوژیکی موفق عمل کند؛ بنابراین دولت‌ها با توجه به وسعت کاری و وظایف خود بیشتر فرصت (طراحی، برنامه‌ریزی و حمایت) برای اهداف کشور دارند.

در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در نمایشگاه بین‌المللی در افتتاح سالن آلمان تقاضا کردم تا این امکان فراهم شود که ایران هرچه سریع‌تر به مرکز نمایشگاهی خاورمیانه تبدیل شود که می‌توانست به یکی از قطب‌های جذب سرمایه، ایجاد موقعیت شغلی، پیشرفت صنایع، تبادل کالا و ایجاد اعتماد سرمایه‌گذاران خارجی شود و اقداماتی را مورد بررسی و عملیاتی قرار دهند که متاسفانه عملیاتی نشد و کشورهای کوچک همسایه آن را عملی کردند.

باید به این نکته اشاره داشته باشم که کشورهاى موفق و پیشرفته فقط با توسعه همکارى و حمایت تمام عیار از بخش خصوصى، توسعه و پیشرفت را در جامعه خود پیش برده‌اند. در واقع می‌توان گفت که بخش خصوصى، قلب و موتور اقتصاد کشورهاى پیشرفته است. در این میان، دولت‌ها در اقتصاد آزاد امروز جهانى نقش (طراح، برنامه‌ریز و حمایت‌کننده) را به عهده دارند.

پس از امضای برجام، به نظر می‌رسید که اتفاقات مثبتی در جذب سرمایه‌گذاری و بهبود وضعیت اقتصادی رخ دهد. به نظر شما چرا این‌گونه نشد؟

بعد از امضای برجام، ۵۲ هیات اقتصادی از آلمان برای سرمایه‌گذاری و همکاری اقتصادی صنعتی به ایران آمدند، ولی متاسفانه هیچ‌یک از مسیولان، وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها یا حتی کارخانه‌دارهای بخش خصوصی، نتوانستد از این فرصت استفاده کنند که این امر نشان‌دهنده عدم برنامه‌ریزی و ضعف ما بوده است.

سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در نمایشگاه‌های بین‌المللی، گردشگری، صنعتی و ارایه محصولات تولیدات داخلی می‌توانست در داخل و خارج، میلیون‌ها شغل و میلیاردها تومان درآمد برای کشور و اعتماد بین‌الملل را به همراه داشته باشد. عملکرد دیگر نمایشگاه علاوه بر موضوع اقتصادی؛ مرکز تبادل علم، فناوری و نوآوری و آشنایی نسل آینده کشور است.

در همین حال، عدم استفاده دولت از افراد مجرب و با تجربه و فشار تحریم‌ها، نوسانات نرخ ارزی و عدم ثبات قوانین و نبود مشوق‌های لازم در تمامی زمینه‌های اقتصادی، موجب شده که حتی گردشگران هم تمایل چندانی برای سفر به ایران یا همکاری را نداشته باشند و این امر باعث بی‌رغبتی سرمایه‌گذاران شده است. متاسفانه در بخش اقتصادی و تولید، شاهد عدم برنامه‌ریزی و ایجاد زیرساخت‌ها در راستای همکاری بین‌المللی هستیم.

به منظور جذب سرمایه‌گذار چه اقداماتی باید انجام شود؟

برای جذب سرمایه‌گذاری در اقتصاد و صنعت، باید هر چه سریع‌تر با ایجاد شرایط مطلوب و به ویژه اصلاح زیرساخت‌های اجرایی و قانونی، همراه با ارایه مشوق‌های رقابتی، بخش خصوصی داخلی و خارجی را جذب کنیم.

به عنوان مثال، کشورهای همسایه در ترکیه میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری می‌کنند، ولی در ایران تمایلی برای انجام این کار ندارند، چراکه در کشورمان، دولت هم تولیدکننده و هم تاجر است که نتیجه آن، باعث عقب‌ماندگی چرخ اقتصاد و تولید کشور شده‌ است.

از شرایط اولیه جذب سرمایه داخلی و خارجی؛ ایجاد زمینه‌های اعتماد، ارایه مشوق‌های خاص، ارایه تسهیلات و امنیت سرمایه‌گذاری و ثبات ارزی و قوانین می‌باشد. در کشور ما به دلیل عدم ثبات برای سرمایه‌گذاران، سرمایه راکد است؛ لذا سرمایه‌گذاری در ایران، مقطعی و به صورت لحظه‌ای در بخشی از اقتصاد بدون برنامه‌ریزی انجام می‌گیرد.

به نظرم، برای بهبود وضعیت جذب سرمایه‌گذاری، دولت باید از تشکل‌های بخش خصوصی حمایت کند. در پایان باید به این نکته اشاره داشته باشم که در راستای پیشبرد اهداف بلندمدت با دیگر کشورها، باید شرایط مورد نظر سرمایه‌گذاران مانند ثبات قوانین، ثبات ارزی، امنیت سرمایه‌گذاری، جذب اعتماد، ارایه مشوق‌های لازم و تعامل با جامعه بین‌الملل را فراهم کنیم تا از خسارت بیشتر به اقتصاد و صنعت کشور جلوگیری کنیم.

 

برگرفته از ماهنامه شماره ۸۹ دنیای سرمایه گذاری

پایگاه خبری دنیای سرمایه گذاری آنلاین

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات