دنیای پر از رنگ، تغییر و شگفتانگیز امروز سازمانها دیر یا زود نابود خواهد شد. ما امروز با چهره جدیدی از تهدیدات روبهرو هستیم که به لحاظ شکل، نوع و اندازه متفاوت است. در دنیای امروز؛ علم و تکنولوژی با گسترش فراگیر خود، عامل مهم و اساسی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به حساب میآیند، اما متاسفانه در کشور ما پژوهشهای نظاممند، هنوز جایگاه شاخص خود را پیدا نکرده است و ارگانها و نهادهای متفاوت، هر یک بنا به سلیقه خود، پژوهشهایی را به صورت پراکنده و نامنسجم انجام میدهند. دوبارهکاریها و گاهی چندباره کاریها و نیز خلأ موضوعات و مباحث مهم و کاربردی، از آفتهای دامنگیر پارهای موسسات تحقیقاتی است، چراکه بیتوجهی سازمانها به مساله آینده و همسو نشدن به موقع با تغییرات، صدمات جبرانناپزیری به بنیاد سازمانها زده است. سازمانها برای استفاده از فرصتها، روندهای نوظهور و برآوردن نیازهای جدید مشتریان و تقابل با تهدیدهای خارجی ملزم به استفاده از دانش آیندهپژوهی هستند. با تفسیر عواقب و عوارض ناشی از وقوع رویدادهای آینده واکنشی موثر و مطمئن در درازمدت برای رشد، بقا و موفقیت پایدار خواهند داشت. اگر بهطور ویژه سازمانهای داخل کشور را مورد توجه قرار دهیم، متوجه خلأهای موجود در حوزه آیندهپژوهی در آنها خواهیم بود. اگرچه تعداد معدودی از آنها محورهایی را پیرامون آیندهپژوهی در اولویتهای پژوهشی خود ذکر کردهاند، اما کمتوجهی به آن از سوی خود و کمیابی پژوهشگرانی که در حوزه آیندهپژوهی قلم میزنند، سبب شده تا پژوهشهای چندانی در حوزه آیندهپژوهی صورت نگیرد.
آیندهپژوهی مفید و کاربردی در سازمانها باید دارای ابعاد مختلفی باشد. نکته اول اینکه مبتنی بر یادگیری پیوسته باشد که این یادگیری فقط معطوف به اهداف راهبردی نیست. نکته بعدی به چالش کشیدن آینده مورد استفاده خود به این معنی که ممکن است شیوههای مورد استفاده برای پیشبرد هدف با چشماندازشان مطابقت نداشته باشد که این برای تحول در سازمان ضروری است. سوم اینکه؛ سازمانها باید به دنبال مسائل نوظهور و رویههایی باشند که روندهای استاندارد را بر هم میزنند، زیرا نرخ تغییرات فناوری چشمگیر و تصاعدی است. نکته چهارم، داشتن سناریوهای جایگزین برای شرایط عدم اطمینان است. در آیندهپژوهی هر آنچه که ممکن و محتمل بوده و با آینده در ارتباط و آنچه که دلخواه و مورد پسند افراد بوده است، مورد بررسی قرار میگیرد. از این علم با استفاده از یکسری الگو، منابع و عوامل برای ایجاد برنامهریزی آینده، تجسم آینده به صورت بالقوه تلاش میشود. آینده بهطور دقیق و کامل قابل پیشبینی نیست، چراکه همواره امکان ظهور پدیدههای جدید و رویدادهای شگفتانگیزی وجود دارد که روندهای موجود را میشکنند و آن را غیر قابل پیشبینی میسازند. آیندهپژوهی آمادگی برای آینده و بهکار بردن منابع موجود به بهترین وجه ممکن در راستای ارزشها است. آیندهپژوهی به معنای نگاه به جلو، مهارتی قابل یادگیری است و تقریبا بیش از هر مهارت دیگری میتواند مفید باشد. آیندهپژوهی ما را قادر میسازد تا خطرها و فرصتهایی را که در آینده با آن مواجه خواهیم شد، پیشبینی کنیم و به ما این فرصت را میدهد که پیش از آنکه به دردسر بیافتیم، تصمیم بگیریم و چارهای بیاندیشیم. آیندهپژوهی به ما کمک میکند که هدفهای ارزشمند، دستیافتنی و بلندمدتی را برای خود برگزینیم و راهبردهای منطقی تحقق آنها را در ذهن خود بپرورانیم. ایجاد آیندههای مطلوب، هدف اصلی آیندهپژوهی است، از اینرو باید تصویری روشن و شفاف از آینده مطلوب به ویژه از ارزشهایی که قرار است بر آینده حاکم باشند، در ذهن ترسیم کرد. دانش آیندهپژوهی کوشش میکند، با پیشبینی عوامل اثرگذار در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، مهار تغییرات را در دست گیرد و سازمان را برای این تغییرات آماده سازد. مدیران موفق آینده، به مهارتها و شایستگیهایی به مراتب متفاوت با مدیران پیشین نیاز دارند. با توجه به ضرورت آیندهپژوهی و همچنین توسعه قابلیت یادگیری سازمانی در آینده سازمانها نیاز است که مدیران از این دانش بهره گیرند. مدیران سازمانها، در گذشته با برنامهریزی سنتی و برنامهریزی راهبردی، میکوشیدند تا دگرگونیها را به نفع سازمان مهار کنند؛ اما اکنون محیط پرتلاطم و نامطمئن، ناکامی برنامهها را رقم میزند. در سطح کلان، سازمانها و دولتها نیازمند پیشبینی هستند. آنها در زمینه تصویب مقررات و ضوابط باید پیشبینی کنند که در محیط رقابتی و بسیار متغیر، چه تحولاتی در پیشرو دارند که متناسب با آن به تصویب مقررات و ضوابط بپردازند. دانش آیندهپژوهی با روشهایی که دارد میتواند این نیاز سازمانها را برطرف سازد و با توجه به اهمیت دانش ذکر شده میتوان گفت که همه سازمانها برای بقا و داشتن آیندهای بهتر، نیازمند بهرهگیری از این دانش و متخصصان این حرفه هستند.