با اینکه چندان مناسب نیست در آغاز هفته از فقر، خط فقر و ناداری شهروندان سخن به میان آید و بهتر است که هفته با حرفها و سخنان امیدبخش آغاز شود، اما پنهان کردن تمام آشغالها در زیر فرش کار چندان سادهای نیست و بالاخص وقتی آشغالها در زیرفرش آنقدر زیاد میشود که چشم ناظران به آن خیره میشود، دیگر پنهان کردن اشغال در زیر فرش هم چندان به کار نمیآید و نتیجه مثبت نمیدهد.
پ اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و علاوهبر آن برخی نمایندگان مردم در خانه ملت درباره فقر و درصد فقر در جامعه ایرانی سخن گفته و آمارهایی را بیان کردهاند. در تمام این موارد و در برابر آمارهای ارائه شده، دولت و دستگاههای دولتی ازجمله بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه که وظیفهای ذاتی و عینی درمورد بیان و ارائه آمارهای اقتصادی جامعه و وضع معشتی مردم دارند، سکوت کردهاند. البته چند سال پیش دولت لوایحی برای ریشهکنی فقر مطلق از جامعه ایران ارائه کرده بود، اما گمان نمیرود که دولت حسن روحانی در اجرای این برنامه که مفاد و بودجهای درباره آن در بودجه سالانه هم درج شد، توفیقی کسب کرده باشد. در این دولت هم اگرچه ریشهکنی فقر بهعنوان یک هدف ذکر شده، ولی در مواقع مختلف، مواضع و اهدافی بیان شده که از جمله رفع فقر را پوشش میداد. بر این پایه یک نظر آن است که به جای مهار تورم، بهتر بود نامگذار سالانه حول محور ریشهکنی و رفع فقر را پوشش میداد که اگر فقر و فقیر کاهش یابد، آنگاه سایر اقدامات بالا یا پاییندستی هم موثر و ثمربخش بوده است.
طی سالهای اخیر فقر از سرانه ۱۲ میلیون ریال برای هر نفر در سال ۱۳۹۹ به حدود ۲۱ میلیون ریال در سال ۱۴۰۲ رسیده است؛ یعنی طی چهار سال ۹ میلیون ریال به سرانه هر نفر برای مرز خط فقر افزوده شده است که حدود ۷۵ درصد رشد را نشان میدهد. به همین نسبت افراد زیرخط فقر هم در ایران رشد کرده و بیشتر شدهاند، یعنی اکنون حدود ۳۰ درصد از شهروندان ایرانی زیر خط فقر به سر میبرند که با توجه به جمعیت فعلی کشور گمان میرود که ۲۵ تا ۲۷ میلیون نفر از شهروندان ایرانی در زیر خط فقر قرار داشته باشند.
فقر البته چهرهای جغرافیایی نیز دارد و برخی محلهها در شهرهای کمتر توسعه یافته ایران به شدت محروم و فاقد امکانات اولیه برای زندگی است. اگر در دوره حکومت پهلوی محلههایی مانند بشاگرد در استان سیستان و بلوچستان وجود داشت که شهروندان ساکن آن مناطق حتی خودرو را هم از نزدیک ندیده بودند و قتی نیروهای جهاد سازندگی به این ده رفته بودند مردم جلوی خودروهایشان علف ریختند! حالا بر طبق گفته آقامحمدی، بیش از دو هزار محله در شهرهای مختلف کشور از امکانات اولیه زندگی مانند بهداشت، امکان تحصیل، خانه امن و ایمن، تغذیه کافی و مناسب و… تهی است و جان حدود ۲۰ میلیون ایرانی ساکن این مناطق تهدید میشود. اخبار بدتر در این باره گسترش فقر در جامعه ایرانی است؛ در واقع هیچ چشماندازی برای بهبود اوضاع، افزایش قدرت خرید جامعه و شهروندان ایرانی یا کاهش قیمتها وجود ندارد. از جهات مشخصی و از آنجا که برخی حقوق دولتی بهطور گریزناپذیر افزایش مییابند نهادهای دولتی و عمومی خود تولیدکنند تورم و افزایشدهنده فقر در جامعه ایران هستند.
در این میان نکته مهم آن است که چشماندازی از افزایش تولید ثروت و بهبود وضعیت عمومی رفاه در ایران به نظر نمیآید. در واقع گمان غالب آن است که همین خط فقر حدود ۲.۱ میلیون تومانی که باعث فقیر شدن ۲۷ میلیون نفر از شهروندان ایرانی شده، کاهش نمییابد. در عین حال، زمینهای برای افزایش درآمد و سطح رفاه آن ۲۷ میلیون نفر هم وجود ندارد. در این صورت نه فقط خط فقر جابهجا نمیشود و کاهش نمییابد؛ بلکه اصولا تعداد فقرا نیز تقلیل پیدا نمیکند. هر چند که با وضعیتی که در حال حاضر وجود دارد، احتمال افزایش تعداد فقیر در جامعه ایران به مراتب بیشتر میشود.