یادداشت؛ نادر کریمی جونی

بیماری در حال گسترش؛ مهاجرت، به برندها هم رسید

در ماه های اخیر موج مهاجرت انسانی که گمان می رود پس از پیروزی سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهور و به قدرت رسیدن وی بیشتر شده، مورد توجه رسانه ها و مقامات و نظریه پردازان قرار گرفته است. البته مهاجرت ایرانیان که عمدتا دلایل اقتصادی و رفاهی داشته است، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مشاهده شده و گاهی شدیدتر شده است. شدت و ضعف آن به روشنی به موضع دولت ها و رویکرد ایشان در قبال فعالیت های اقتصادی و نیز آزادی های مدنی باز می گردد. البته این که ادعا می شود همه مهاجرت کنندگان یا علاقمندان به مهاجرت برای بی بندباری به خارج از ایران مهاجرت می کنند، ادعایی نادرست است چرا که در میان جامعه یک میلیون نفری ایرانیان مقیم خارج از کشور، افراد انگشت شماری از آزادی های کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی برای امور ناصواب استفاده کرده اند که اتفاقا این عده از سوی جامعه ایرانیان طرد شده و کنار گذاشته شده اند. این امر مبین تعادل و فرهیختگی جامعه ایرانیان مقیم خارج از کشور است.
در گذشته و در دولت محمود احمدی نژاد مهاجرت سرمایه ها و انسان ها به کشورهای دیگر، تبادل انسان و سرمایه با کشورهای دیگر نامیده شد. اما در مقابل میلیون ها دلار سرمایه ای که ایرانیان به خارج از کشور منتقل کردند هیچ آماری از ورود سرمایه از دیگر کشورها به ایران وجود ندارد. خبر بدتر در این باره آن است که سرمایه هایی که ایرانیان به خارج از کشور منتقل می کنند، در کشورهای مقصد رسوب می کند و ماندگار می شود، اما سرمایه هایی که به ایران ورود می کنند، با سود به کشورهای مبدا باز می گردد. این امر دقیقا مانند مهاجرت انسان های ایرانی که از جمله نخبگان کشور محسوب می شوند، به کشورهای توسعه یافته است. در این موارد هم کسانی که به خارج از کشور مهاجرت می کنند عمدتا برای ماندن و فعالیت در آن کشورها از ایران خارج می شوند و قصد برای بازگشت به کشورمان ندارند. در این موارد ممکن است افراد مهاجرت کننده، برای تفریح، ملاقات خانواده و … به ایران باز گردند، هم چنین ممکن است در این بازگشت برخی فعالیت های اقتصادی یا همکاری های فنی و علمی میان مهاجرت کنندگان با نهاد های ایرانی صورت گیرد اما این همکاری ها و فعالیت ها نه فقط گسترده نیست بلکه پایدار هم نیست و همواره با محافظه کاری و احتیاط همراه است.
در سال های اخیر به مهاجرت انسان ها و سرمایه، مهاجرت کارخانه ها و برندها هم اضافه شده است. در واقع فعالان اقتصادی با دیدن سخت گیری ها و تحریم هایی که از سوی ایالات متحده و اروپا علیه ایران اعمال می شود و دشواری های فعالیت های اقتصادی ایران، به این نتیجه رسیده اند که در کشورهای همسایه از جمله ترکیه، امارات متحده عربی، قطر و … کارخانه های خود را برپا کنند و واحدهای های تولیدی خود را انتقال دهند. جالب است که کشورهای همسایه ایران برای پذیرش این واحد های تولیدی ایرانی، فرش قرمز پهن کرده و امکاناتی در کشورمان از ایشان دریغ شده را با کمال میل به آنان تقدیم کرده اند. جالب تر آن است که هم اکنون افغانستان هم به شمار پذیرش کنندگان واحدهای ایرانی اضافه شده و مقامات طالبان از سرمایه گذاران ایرانی که برای سرمایه گذاری و احداث واحدهای تولیدی در افغانستان همت گمارند، استقبال می نمایند و برای شان فرش قرمز پهن می نمایند.
با این همه مقامات جمهوری اسلامی ایران علاقه دارند که به جای پذیرش مسئولیت این روند و تلاش برای جلوگیری از گسترش آن، فرافکنی کنند و علت را در عوامل موهوم بدانند. اما تحلیل گران و جامعه شناسان می گویند که مجموعه حکمرانان کشور، متهم اصلی مهاجرت نخبگان هستند و در این باره نباید خود را گول بزنیم، چون هیچکس اجبار در مهاجرت را نمی‌پذیرد. مجموعه حاکمان جمهوری اسلامی ایران باید توجه داشته باشند که نمی‌توان آدم‌های یک شکل را با استاندارد مشخص و ثابت تولید کرد یا پدید آورد. از این منظر رویکردها و اراده هایی که برای تربیت انسان ها از ابزار زور، اکراه و اعمال محدودیت استفاده می کند، مانند آن چه در کره شمالی دیده می شود، مفید فایده نخواهد بود چنان که هیچ تجربه ای برای موفقیت این گونه تجربه ها در هیچ نقطه ای از جهان مشاهده نمی شود.
آیا کسانی که مهاجرت می‌کنند را باید نقد کرد یا مورد انتقاد قرار داد؟ نگارنده بر این باور است که مطلقا نمی توان بر کسانی که جلای وطن می کنند و اتفاقا سرمایه های نرم افزاری و سخت افزاری خود را به خارج از کشور منتقل می کنند، خرده گرفت. چون متهم کسانی هستند که فضای لازم را برای کار کردن، رشد یافتن را به شهروندان ایرانی نمی دهند و به ویژه جوانان و نوجوانان ایرانی نمی توانند چشم انداز و آینده امیدوار کننده و دلگرم کننده ای را مشاهده نمایند. به این نکته مهم نیز باید توجه کرد که مهاجرت اقدام ساده و سهلی نیست، بلکه فرایندی زمان بر، پیچیده و گاه دشواری دارد و این فرایند گاه آزار دهنده مانع می شود که تصور شود افراد از روی وقت گذرانی و تفنن مهاجرت می‌کنند. باید باور کرد که ایرانیان برای مهاجرت ناگزیر می‌شوند و اگر متقاضیان، آرامش و تصویر روشنی از آینده داشته باشند، روند کشور را رو به رشد ببینند و احساس کنند مورد احترام هستند و شخصیتشان پذیرفته می‌شود، دست کم بسیاری از ایشان از مهاجرت کردن انصراف می دهند.

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات