یادداشت؛ نادر کریمی جونی

سیاست خارجی به سبک دولت رئیسی

بعد از چین و روسیه، این بار نوبت ژاپن بود تا در کنار رهبران کشورهای عربی بنشیند و از مواضع اعراب در مقابل ایرانی ها دفاع کند. مانند دفعه های پیشین موضوع حاکمیت کشورمان بر جزایر ایرانی خلیج فارس به چالش کشیده شد و نامی جعلی که هیچ یک از مراجع بین المللی آن را تائید نمی کنند برای خلیج فارس انتخاب شد. البته این بار میزبانی نشست به مصر انتقال داده شده بود تا نه فقط بار مسئولیت این گونه موضع گیری ها میان همه پسر عموهای عرب تقسیم شود، بلکه از اهرم عدم وجود رابطه دیپلماتیک میان تهران و قاهره استفاده و قابلیت ایران برای حمله دیپلماتیک به مصر تا حد امکان تضغیف گردد.
تردیدی وجود ندارد که این موضع از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفتنی نیست و کشورمان تمام قد در مقابل آن می ایستد. اما آیا این ایستادگی از سوی سایر رهبران نزدیک به ایران، همراهی می شود؟ آیا مثلا رهبر سوریه در یک موضع گیری شفاف و علنی، بر نام اصلی خلیج فارس تاکید می کند و جزایرابوموسی، تنب بزرگ و کوچک را به ایران متعلق می داند؟ آیا همین کار از سوی برخی دیگر از رهبران کشورهای نزدیک به ایران مانند ونزوئلا هم تکرار می شود؟ دست کم در نمونه های مشابه پیشین، چنین چیزی دیده نشده است و نه فقط کشورهای بزرگ مانند چین – که خودشان با اعراب همراهی کرده اند – بلکه سایر دوستان ایران هم در این گونه موارد از قرار گرفتن در جبهه ایران پرهیز نموده اند.
جالب است که اعراب برای تائیدیه گرفتن در مورد مواضع ضد ایرانی خویش، به نزد دوستان ایران و یا دست کم کشورهای نزدیک به ایران رفته اند. مثلا هیچ یک از کشورهایی که پیچیدگی هایی در رابطه شان با ایران وجود دارد، مانند انگلستان، در این نشست ها دعوت نمی شود. اعراب برای ابراز مواضع خود از بزرگترین کشوری که ادعای دوستی با ایران را دارد- چین – استفاده کرده اند. آنان سپس به جانب روسیه شتافتند و اینک ژاپن را با خود همراه ساخته اند. گام بعدی این همراه سازی البته ممکن است کشوری قدرتمند در آسیا یا اروپا باشد. در این صورت اعراب نشان می دهند که هم چنان به مخالفت با ایران و زیرپا گذاشتن منافع اش اصرار می ورزند. در حقیقت اعراب چندان با ایران همراه نیستند و آن چه دستگاه دیپلماسی کشورمان در مورد نزدیکی به اعراب و همسایگان جنوبی می گوید، احتمالا درست و دقیق نیست.
دستگاه دیپلماسی ایران در مقابل چنین رفتارهایی چه واکنشی می تواند انجام دهد؟ واقعیت آن است که ایران گزینه های زیادی برای پاسخ دادن به این رفتارها ندارد؛ آیا مثلا تهران می تواند روابط خود را با هریک از طرفین ماجرا یعنی اعراب یا کشور دعوت شده به نشست تقلیل دهد یا قطع کند؟ حتما این امکان برای ایرانیان وجود ندارد. چنان که در مورد روسیه و چین، چنین تمهیدی اندیشیده نشد و اینک در مورد ژاپن هم این انتخاب برای کشورمان وجود ندارد. در مورد اعراب هم اگرچه ایران ادعای نزدیکی به کشورهای عربی را دارد و مدعی است که روابط دو سوی خلیج فارس به سوی همگرایی پیش می رود اما در عمل اعراب فراموش نکرده اند که امتیازهایی که ادعای طلب آن را دارد را از ایران بگیرند. این امتیازها از جمله شامل میدان گازی آرش نیز می شود که به لحاظ جغرافیایی و حقوق بین الملل به ایران تعلق دارد ولی اعراب دل شان می خواهد آن را به تملک خویش درآورند. البته اعراب با این اقدامات و همراه ساختن کشورهای قدرتمند با دیدگاه ها و ادعاهای خود، به ایران پیام می دهند که با ابزارهای سیاسی و اقتصادی خویش توانایی تحت الشعاع قرار دادن حقوق و منافع ایران را دارند. چنان که در همین شش ماه اخیر بارها دوستان و همکاران ایران را به نشست های خود دعوت کرده و از آنان به نفع ادعاها و منافع خود، اعتراف گرفته اند.
این رفتار اعراب نه فقط حفظ فاصله دولت های عرب با ایران را نشان می دهد بلکه گواه آن است که جامعه عرب برای دست درازی به منافع و حتی حاکمیت جغرافیایی ایران، عطش زیادی دارد. در این صورت آیا آن چه امیرعبداللهیان و رئیس جمور در مورد نزدیکی به همسایگان می گویند درست است؟ نزدیکترین کشور عربی به ایران که مرز زمینی هم با کشورمان دارد، عراق، هیچ گاه برخلاف پسرعموهای عرب مواضعی نگرفته و حتی بر مالکیت ایران جزایر مورد ادعای امارات متحده عربی،‌تاکید نکرده است. در این صورت چگونه ایران به اعراب نزدیک شد که حتی چشم طمع هم از خاکش برداشته نشده است؟ شاید این شیوه جدیدی از دیپلماسی است، شیوه ای که توسط سید ابراهیم رئیسی ابداع شده و توسط حسین امیرعبداللهیان به اجراء گذاشته می شود.

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات