پس از ارائه پیشنهاد ارائه سیم کارت ویژه برای گردشگران خارجی، اظهارات بهادری جهرمی، سخنگوی دولت، در این باره که سرعت اینترنت خوب است، خبرساز شده و مورد توجه مخاطبان ایرانی و رسانهها قرار گرفته است. بهجز مناطقی ویژه که گاهی و به دلایل خاص اینترنت قطع یا بسیار کند و پهنای باند آن به شدت محدود میشود در سایر نقاط کشور هم آنقدر که کاربران انتظار دارند سرعت اینترنت خوب نیست و نمیتواند نیاز کاربران حرفهای و مصرفکنندگان تجاری را برطرف سازد.
در واقع وقتی از مصرفکنندگان اینترنت صحبت به میان میآید، منظور کاربران خانگی نیست؛ هر چند که کاربران خانگی به لحاظ تعدد مصرفکننده و تعداد کاربر ممکن است درصد بیشتری را به خود اختصاص دهند؛ اما در عمده این موارد سرعت و حجم زیادی از پهنای باند اینترنت مورد نیاز این کاربران نیست. آنچه در کاربری تجاری مدنظر است، معمولا به اینترنت اشیاء و تبادل پرحجم اطلاعات مربوط میشود و از این بابت تردیدی نیست که کندی سرعت و محدودیت پهنای باند اینترنت در وهله اول اینگونه کاربران را آزار میدهد.
اما برای مدیران و سیاستگذاران اینترنت کشور، ملاک برای اعمال محدودیت اتفاقا کاربران تجاری نیست که اگر اینگونه بود هیچگاه عیسی زارعپور و بهادری جهرمی نمیگفتند که سرعت اینترنت خوب است و مشکلی در این باره وجود ندارد. جالب است که سخنگوی دولت هنگامی که میخواهد از سرعت اینترنت و پهنای باند اینترنت ابراز رضایت کند، قید «ملی» را هم به اینترنت اضافه میکند و میگوید که اینترنت ملی سرعت خوبی دارد. برای بسیاری از شهروندان ایرانی، اینترنت ملی البته چندان مورد توجه نیست؛ چراکه آنچه نیازهای کاربران تجاری را برطرف میسازد اینترنت بینالملل است و شبکه داخلی اطلاعات که به اشتباه اینترنت ملی نامیده میشود چندان محل توجه نیست و به جز در موارد معدود و اندک، کاربرد گسترده و پرحجمی در کشور ندارد.
از این رو اهمیتی ندارد که این عنوان جعلی سرعت خوبی داشته باشد یا نه و کاربران ایرانی هم وقتی اظهارات سخنگوی دولت را میشنوند ممکن است به اشتباه نظر او را درباره سرعت مناسب اینترنت را به اینترنت بینالملل نسبت دهند و از خود بپرسند که آیا سخنگو به آنچه میگوید واقف است؟ واقعیت آن است که آقای سخنگو کاملا به آنچه میگوید واقف است و میداند که عنوان اینترنت ملی برای شبکه داخلی اطلاعات، جعلی است و به همین نسبت نه فقط بر طرفکننده نیازهای تجاری کاربران ایرانی نیست، بلکه در بسیاری از موارد شبکه داخلی اطلاعات نیاز کاربران خانگی و مصرفکنندگان معمولی اینترنت را هم برآورده نمیسازد.
بهعنوان سادهترین نمونه میتوان جستوجوی مفاهیم و کلمات را مثال زد که تقریبا همه یا دستکم اکثر کاربران از موتورهای جستوجوگر خارجی مانند فاکس یا گوگل استفاده میکنند و از همین نقطه، شبکه داخلی اطلاعات اصلا برآورده کننده نیاز کاربران ایرانی نیست. درمورد نرمافزارهای موقعیتیاب که اکنون بسیاری از شهروندان از آن برای پیدا کردن نشانیها و موقعیت جغرافیای استفاده میکند هم اینترنت ملی قابل استفاده نیست؛ چراکه این نرمافزارها از GPS جهانی بهره میگیرد و آنچه به اصطلاح اینترنت ملی نامیده میشود، قابل استفاده برای GPS جهانی نیست.
با این همه، تمام تلاشهایی که برای محدود ساختن اینترنت و مسدودسازی شبکههای اجتماعی انجام شده باز هم جریان گردش اطلاعات هر چند کند، اما ادامه دارد؛ چنانکه تصاویر آسیب دیدن دختران دانشآموز در جریان حملات انجام شده با گازهای سمی نه فقط دست به دست در میان کاربران ایرانی گردش میکند؛ بلکه شبکههای فارسیزبان خارج از کشور نیز این تصایر را دریافت و منتشر کردهاند. این به آن معناست که اگر مقامات جمهوری اسلامی ایران میخواهند جریان انتشار اطلاعات را کاملا به بند بکشند و مهار کنند در وهله اول باید شیوهای که پیونگ بانگ در این باره انجام داده را در دستورکار اجرایی خود قرار دهند و اینترنت را در پهنه ایران کاملا قطع کنند.
البته در کره شمالی نیز برای توریستها، گردشگران و خبرنگاران خارجی اینترنت محدود بر روی سیم کارت ویژهای برقرار شده و افراد خارجی میتوانند از این سیم کارت و اینترنت محدود و ضعیفی که برایشان اختصاص پیدا کرده، استفاده کنند. اما این امکان برای شهروندان کرهای در نظر گرفته نشده است. الگوی اختصاص سیم کارت ویژه برای گردشگران خارجی که محدودیتهای مقررات وضع شده ایران را نداشته باشد، شاید برگرفته از تجربه کره شمالی باشد؛ اگر مقامات ایرانی مانند زارعپور، ضرغامی و… به استفاده از این راهکار میاندیشند باید پیش از توسل به چنین شیوههایی به این نکته مهم توجه کنند که اجراکننده این تجربه، اینتریت را برای هیچ یک از شهروندانش مجاز نمیداند و به همین دلیل مسدودسازی پایگاهها و شبکهها در فضای مجازی به طور کلی و مطلق در کره شمالی موضوعیت ندارد. از این رو جمهوری اسلامی در ایران اگر واقعا درباره مهار کردن و کنترل اینترنت میاندیشد باید در وهله اول به این سوال راهبردی و تعیین کننده پاسخ دهد که آیا اصلا وجود اینترنت واقعی _ و نه شبکههای طلاعات_ را میپذیرد و تحمل میکند.